تاریخ انتشار | 06 مارس 2022 |
---|---|
فرمت فایل | ورد ـ word ـ قابل ویرایش |
تعداد صفحات | 39 صفحه |
این تحقیق مقاله دارای موضوعاتی همچون مقدمه تحلیل نتیجه گیری و … می باشد و در ۳۹ صفحه تنظیم شده است و دارای پسوند ورد word قابل ویرایش است
جاذبه هر رويكرد مديريتي، انتظار رهنمون شدن به سود بيشتر براي مؤسسه است. اين، به ويژه درباره نظام مديريت استراتژي با تأثير عمدهاي كه بر تدوين و اجراي برنامهها دارد، صادق است.
مجموعهاي از مطالعات انجام شده درباره سازمانهاي كسب و كار ، تأثير فرآيندهاي مديريت استراتژيك را بر نتيجه نهايي اندازهگيري كردهاند. يكي از نخستين مطالعات عمده توسط آنسوف و همكاران در سال ۱۹۷۰ اجرا گرديد.
در بررسي ۹۳ مؤسسه توليدي آمريكايي، پژوهشگران دريافتند كه برنامه ريزان رسمي كه از رويكرد مديريت استراتژيك استفاده ميكردهاند، بر حسب معيارهاي مالي كه فروش، داراييها، قيمت فروش، درآمد هر سهم و رشد درآمد را اندازه ميگرفت، نسبت به مؤسسات بدون برنامهريزي، موفقيت بيشتري كسب نموده بودند. برنامهريزان همچنين در پيشبيني نتيجه فعاليتهاي عمده استراتژيك دقت بيشتري داشتند.
دومين پژوهش پيشاهنگ توسط تيون و هاوس در سال ۱۹۷۰ چاپ شد كه ۳۶ مؤسسه در شش صنعت مختلف را مطالعه كرده بودند. انها دريافتند كه برنامهريزان رسمي در صنايع نفت، غذايي، دارويي،فولاد، شيميايي و ماشينآلات بطور قابل ملاحظهاي از مؤسسات بدون برنامه در همان صنايع پيشي گرفته بودند. به علاوه، برنامهريزان، عملكرد خودشان را به ميزان معتنابهي بعد از پيادهكردن فرآيند رسمي در مقايسه با عملكرد مالي در سالهاي بدون برنامهريزي، بالا برده بودند.
بعداً ( ۱۹۷۲) هارولد از تكرار بخشي از پژوهش تيون و هاوس درباره شركتهاي دارويي و شيميايي گزارش داد. يافتههاي او مطالعه پيشين را تأييد كرد و در واقع نشان داد كه تفاوت ميان عملكرد مالي مؤسسات با برنامهريزي مؤسسات بدون برنامهريزي در طول زمان افزايش يافته بود.
در ۱۹۷۴ فولمر و رو ، مطالعهاي از تجربه مديريت استراتژيك ۳۸۶ شركت طي ۲ سال منتشر كردند. نويسندگان دريافتند كه مؤسسات توليدكننده كالاهاي بادوام، با مديريت استراتژيك از مؤسسات بدون مديريت استراتژيك از مؤسسات بدون مديريت استراتژيك مؤفقتر بودند. مطالعه شركتهاي توليدكننده كالاهاي مصرفي و خدمات را شامل نميشدـ احتمالاً به اين دليل كه پژوهشگران، فكر ميكردند كه مديريتي استراتژيك در اين موسسات پديده جديدي است و نتيجه آن كاملاً روشن نشده است.
در ۱۹۷۴ شوفلر و همكاران نتيجه مطالعهاي طراحي شده براي اندازهگيري تأثير مطالعات بازار بر سود را منتشر ساختند. اين پروژ اثرات برنامهريزي استراتژيك را بازده سرمايه در برميگرفت. پژوهش به اين نتيجه ميرسد كه بازده سرمايه بيش از اينكه تحت تأثير سهم بازار، تراكم سرمايه وتنوع فعاليت بود. پروژه كامل كه ۳۷ متغير عملكرد را شامل ميشد، نشان داد كه تا ۸۰ درصد پيشرفت ممكن در سودآوري مؤسسه از طريق تغيير در جهت استراتژيك شركت حاصل شده بود.
مطالعه ديگري درباره تأثير گسترده توسط كارگر و ماليك در ۱۹۷۵ گزارش شد. پژوهش ايشان كه ۹۰ شركت آمريكايي را در پنج صنعت در برميگرفت، نشان داد كه عملكرد شركتهايي كه از برنامهريزي استراتژيك بلندمدت استفاده ميكردند برحسب معيارهاي معمول مالي به ميزان قابل توجهي بهتر از شركتهايي بود كه برنامهريزي رسمي داشتند.
سرانجامدر حالي كه بيشتر مطالعات، مديريت استراتژيك را در شركتهاي بزرگ آزمون كردند، گزارشي در سال ۱۹۸۲ نشان داد كه برنامهريزي استراتژيك تأثير مطلوبي عملكرد كسب و كارهاي كوچك داشته است. رابينسون پس از مطالعه ۱۰۱ مؤسسه چك خردهفروشي خدماتي و توليدي ظرف مدت ۳ سال ، دريافت شركتهايي كه از برنامهريزي استراتژيك استفاده ميكردند، بهبود قابل توجهي از نظر فروش، سودآوري بهرهوري نسبت به مؤسساتي كه فعاليت سيستماتيك برنامهريزي نداشتند به دست آورده بودند. الگوي كلي نتيجههاي حاصل از هفت مطالعه،ارزش مديريت استراتژيك را بر اساس معيارهاي مختلف مالي به روشني نشان ميدهد. بر پايه شواهدي كه در دست است،سازمانهايي كه رويكرد مديريت استراتژيك را به كار ميبرند، بطور منطقي و جدي انتظار دارند كه سيستم جديد، عملكرد مالي آنها را بهبود بخشد.
تعريف، مديريت استراتژيك عبارت است از: مجموعه تصميمات و فعاليتهاي موجه صورتبندي واجراي استراتژي طراحي شده براي دستيابي به هدفهاي سازمان.
كداميك از تصميمات كسب و كار موسسه استراتژيك است . لذا سزاوار توجه مديريت استراتژيك؟ مسائل استراتژيك معمولاً شش بعد قابل تشخيص دارند: مسائل استراتژيك به تصميمات مديريت مالي نياز دارد. تصميمات استراتژيك در آن واحد با چندبخش از عمليات مؤسسه سروكار دارند بنابراين دخالت مديران مالي در تصميمگيري ضروري است. تنها در اين سطح چشمانداز درك و پيشبيني اثرات گسترده و پيامدهاي آن و قدرت تصويب تخصيص منابع لازم براي اجرا وجود دارد.[۱]
[۱] تأليف:پيرس و رابينسون ـ ترجمه:دكتر سهراب خليلي شوريني ـ صفحه ۱۷تا۳۸
پيچيدگي و ظرافت تصميمگيري دركسب وكار، مديريت استراتژيك را ضروري ميسازد. مديريت فعاليتهاي متنوع و چند بعدي دروني، تنها بخشي از مسئوليتهاي مدرن مديران است. محيط بلافصل بروني مؤسسه مجموعه بعدي عوامل چالش انگيز را فرامياورد. اين محيط ، رقبا را هروقت كه سود امكانپذير به نظرآيد، تأمينكنندگان منابعي كه روز به روزكميابتر ميشوند، سازمانهاي دولتي كه بر تبعيت از مقرراتي فزاينده نظارت ميكنند و مشترياني كه خواستههاي غالباً نامعقولشان بايد پيشبيني شود را در برميگيرد. محيط بروني دور نيز بر جو عمومي ولي با نفوذي كه مؤسسه در آن قرار دارد تأثير ميگذارد اين محيط شرايط اقتصادي، تغييرات اجتماعي، رجحانهاي سياسي و پيشرفتهاي فني را دربرميگيرد كه همه را بايد پيشبيني، نظارت و ارزيابي كرد و در تصميمگيري سطح بالا دخالت داد. با اين وجود اين تأثيرها غالباً پائينتر از چهارمين عامل عمده در تصميمگيري مديريت عالي قرار ميگيرند، كه عبارت است از، هدفهاي متعدد و غالباً ناپايدار صاحبان منافع مؤسسه: سهامداران، مديران عالي،كاركنان، اجتماعات، مشتريان و كشور.
به منظور برخورد اثربخش با همه عواملي كه بر توانايي شركت در رشد سودآور ان تأثير دارند، مديران فزايندههاي مديريت استراتژيك را به گونهاي طراحي ميكنند كه به نظرشان وضعيت بهينه مؤسسه را در محيط رقابتياش تسهيل مينمايد. چنيني استقراري به اين لحاظ امكانپذير است كه فرايندهاي استراتژيك برآورد دقيقتري از تغييرات محيطي فراهم ميكنند و براي واكنش نسبت به فشارهاي داخلي يا رقابتي آمادگي بيشتري پديد مياورند.
از پايان جنگ دوم جهاني به اين سوي، فرايندهاي مديريتي با دامنه وسيع ومقياسي بزرگ، بويژه به عنوان عكس العمل بزرگ شدن اندازه و تعداد مؤسسات رقيب، توسعه دخالت دولت به عنوان يك خريدار، فروشنده ، ناظم و رقيب در بازار آزاد و درگيرشدن بيشتر كسب وكار در بازرگاني بينالمللي به شدت پيچيده شدهاند. ميتوان گفت كه عمدهترين پيشرفت فرايندهاي مديريت در دهه ۱۹۷۰ روي داد. «برنامهريزي بلندمدت»، «مديريت موسسات جديد»،«طرح ريزي. برنامهريزي، بودجهبندي» و «سياست بازرگاني»، با تأكيد بيشتر بر پيش بيني محيط وملاحظات دروني و بروني در تدوين واجراي برنامهها در هم تنيده شد. اين رويكرد فراگير به عنوان مديريت استراتژيك يا برنامهريزي استراتژيك شناخته ميشود.
تعريف: مديريت استراتژيك عبارت است از: مجموعه تصميمات و فعاليتهاي موجه صورتبندي و اجراي استراتژي طراحي شده براي دستيابي به هدفهاي سازمان. اين كار شامل توجه به نه حوزه پراهميت است:
۱ـ تعيين رسالت شركت، شامل بيانيههاي كلي درباره قصد، فلسفه و هدفهاي آن.
۲ـ تجزيه و تحليل شركت به نحوي كه وضعيت و توانايياي دروني آن را نشان دهد.
۳ـ ارزيابي محيط خارجي شركت بر حسب رقابت وعوامل عمومي اوضاع واحوال.
۴ـ تجزيه وتحليل گزينههاي ممكن كه از برابرنهادن وضعيت شركت و محيط خارجي نمايان شدهاند.
۵ـ تشخيص گزينه دلخواه، هنگامي كه امكانات در پرتو رسالت شركت سنجيده ميشود.
۶ـ انتخاب استراتژيك مجموعه هدفهاي بلندمدت واستراتژياي اصلي لازم براي دستيابي به گزينه دلخواه.
۷ـ تدوين هدفهاي ساليانه واستراتژي كوتاهمدت سازگار با هدفهاي بلندمدت و استراتژيهاي اصلي.
۸ـ اجراي تصميمات انتخاب استراتژيك براساس تخصيص منابع بودجه شده با تأكيد بر هماهنگي ميان فعاليتها، كاركنان، ساختار، تكنولوژي و نظام پاداش.
۹ـ بررسي و ارزيابي موفقت فرايند استراتژيك براي استفاده در كنترل و به عنوان دروندادي براي تصميمات آينده.
همچنانكه اين ارائه نه مورد نشان ميدهد، مديريت استراتژيك، برنامهريزي، راهبري، سازماندهي و كنترل تصميمات استراتژيك و فعاليتهاي كسب و كار را در برميگيرد.استراتژي در نظر مديران، به معناي برنامه هاي مقياس بزرگ و آيندهنگر براي تعامل با محيط رقابتي به منظور بهينه كردن دستيابي به هدفهاي سازمان است. بنابراين استراتژي در واقع «برنامهبازي»مؤسسه است. اگر چه استراتژي همه نيازهاي آينده( انساني، مالي و مواد) را به تفصيل بيان نميكند، ولي چارچوبي براي تصميمگيري مديريتي فراهم ميسازد. استراتژي آگاهي شركت درباره نحوه رقابت كردن. در برابر كي، كي، كجا و براي چه را نشان ميدهد.[۱]
مسائل استراتژيك مستلزم تخصيص مقادير زيادي از منابع شركت است.
و…
این ها فقط بخشی از متون این مقاله و تحقیق و پروژه به صورت پراکنده و ناقص می باشد ، برای دانلود تحقیق ، دانلود مقاله ، دانلود پروژه به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید. ( بالای صفحه )
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.