تحقیق و مقاله و پژوهشی درباره آموزش هنر در دوران دبستان و مدارس ابتدایی به دانش آموزان و کودکان و نقش معلمان در این باره و همچنین بحث خلاقیت و اهمیت هنز و کاردستی و…
تاریخ انتشار | 03 سپتامبر 2018 |
---|---|
تعداد صفحات | 40 صفحه |
فرمت | Word ورد – قابل ویرایش |
تحقیق و مقاله ای درباره آموزش هنر و خلاقیت در دبستان ابتدایی و مدارس ابتدایی و همچنین بحث آموزش هنر و خلاقیت و نقاشی به دانش آموزان و کودکان و همچنین نقش معلم در این آموزش و اهمیت یادگیری هنر که به صورت کامل بررسی شده است، این مقاله و تحقیق در ۴۰ صفحه تنظیم و نوشته شده است و با فایل word که قابل ویرایش و استفاده آسان شما عزیزان می باشد.
مقدمه
تعليم و تربيت، مجموعه منظمياز اعمال و رفتار است كه مربي بايد آنها را از روي عمد، براي رسيدن به هدف با ارزشي برگزيند. يكي از كوششهاي هدف دار در تعليم و تربيت، كه وسيلهاي براي تعليم و تربيت والاتر ميباشد هنر است.
بهترين فعاليتها و محتواي برنامههاي آموزش هنر براي كودكان دبستاني، فلسفهي مشخصي است كه به خوبي تبيين شده باشد تا نيازهاي همهي كودكان را در نظر بگيرد و براي آنان ارزش قايل شود. اين برنامهها، شخصيت فردي، علاقه، مهارت و شيوههاي رفتاري را در نظر ميگيرند و پذيراي تفاوتها و جواب گوي نيازهاي درس هنرند.
سالهاست كه درس هنر در برنامهي آموزش مدارس به صورت رسمييك زنگ وجود دارد و يك نمره نيز در كارنامه به آن اختصاص داده شده است اما علي رغم دفاع تمام صاحبنظران از آثار مثبت اين درس و علاقهي دانش آموزان به آن، مسؤولان توجه لازم را به اين برنامه ندارند و معلمان با ديدگاههاي سنتي در تدريس، هميشه ترجيح داده اند از ساعت زنگ هنر براي تقويت يا جبران درسهاي مهمتري! چون رياضي و علوم استفاده كنند.
يكي از دلايل گريز معلمان از اين ساعت و درس، نبود برنامهي كار و مهارت در زمينهي درس هنر و همچنين نشريهها و كتابهاي هنري است.
در اين تأليف سعي بر آن است خوانندگان عزيز را با معنا و مفهوم هنر و جنبههاي مختلف آن آشنا نماييم. در ادامه نيز كاركردهاي نقاشي كودكان را بر اساس رويكرد(باليني- فرافكني) مورد بررسي قرار داده و در پايان نمونههايي از فعاليتهاي ياددهي- يادگيري هنر- پايههاي اول تا سوم(گروه سني ب) و چهارم و پنجم ابتدايي(گروه سني ج) ارائه شده كه اميد است مورد استفادهي شما عزيزان قرار گيرد.
تعريف هنر
هنر چيزي است كه باطني را در ظاهر نمايان ميسازد.
ساده ترين و معمولي ترين تعريف هنر اين است كه بگوييم، هنر كوششي است براي آفرينش صورت لذت بخش. اين صور حس زيبايي ما را ارضا ميكنند. و حس زيبايي وقتي راضي ميشود كه ما نوعي وحدت يا هماهنگي حاصل از روابط صوري در مدركات حسي خود دريافت كرده باشيم.
لزوم هنر در زندگي
هنر نهيك موضوع كه مجموعه اي از پديدههاي گوناگون است و زيبايي، توازن و هماهنگي آن با نيازهاي فطري بشر سبب شده است كه انسان عصر ماشين از آن به منزلهي غذاي روح ياد كند.
نقاشي، خط، شعر، موسيقي، تئاتر، معماري، حكاكي، نقش آفريني، بر تار و پود نخها، فيلم و عكس و…. به مثابهي بخشي از عرصهي هنر، دست آويزي براي هنرمند است تا به كمك آن، به بيان زيبا و لطيف انديشه و احساس بپردازد و آن را جاودانه كند. نه تنها انسان متمدن امروز كه بشر عصر حجر با حكاكي بر سينهي غارها نياز خود را اين چنين بيان كرده است.
فشار روز، زندگي، موقعيت، حيات به ما مهلت نميدهند، كه خود را خارج از جريان روز قرار دهيم. نگاه و نظر ما، توجه ما در زندگي روزمره در هر مورد جنبهي عملي دارد و اين امري است قطعي، كه اگر هنر وجود نداشت بشر نميتواست ما فوق جريان روز قرار گيرد و اين يعني كه در بحر چيزي غرق شود و از خود يك چيز، براي خاطر خودش خوشش بيايد. وقتي ما غرق در بحر يك چيز شديم خود به خود از جريان روز و موقعيتي كه در آن قرار گرفته ايم خارج ميشويم و همين خارج شدن از جريان روز و زندگي است كه به ما اجازه ميدهدوارد دنياي ديگري شويم، كه غير از دنياي روز است. اينكه ما پس از بيرون آمدن از سينما يا تئاتر يا خواندن رمان بايد مدتي بگذرد تا دومرتبه بخود آئيم، روي همين اصل است. بنابراين بايد گفت نقش هنر در زندگي نه فقط مهم است بلكهيگانه است.
مختصر آنكه پديد آورندهي تابلو حيرت انگيز هستي در تعريف خود ميگويد: ‹‹خداوند زيباست و دوستدار زيبايي›› و انسان منهاي هنر و شناخت و دانش هنري، يكي از مهمترين وجوه انساني خود، يعني درك زيبايي را از دست خواهد داد.
هنر در مدارس ابتدايي
هنر تا به امروز در آموزش دوران اوليه كودكي جايگاهي، بلند مرتبه داشته است. در كودكستانهاي اوليه فروبل موسيقي و هنر به شكل ترانههايي دربارهي مشاغل يا مادر عرضه ميشد به اين دو نوع فعاليت جهتهاي مشخصي ميدادند، و در عمل راه را براي ابزار هر نوع ابتكاري باز ميگذاردند. در كودكستاني كه از كودكان بخواهند نقاطي را روي كاغذ چاپي پر كنند، براي درك كودك از واقعيت و تراوش انديشه و احساس او، جايي باقي نميماند و خلاقيت كودكان رشد نميكند.
اهميت هنر، در كمك به بروز ابتكارات نهفته است، اما كاربرد نادرست آنها تنها سبب نوعي دنباله روي و عدم تحرك در سبكها ميشود، در حالي كه ميتوان با استفادهي صحيح از آنها، نظير آنچه در ساير درسها و فعاليتها مطرح است، ويژگيهاي شخصيت و خلاقيت كودكان را رشد داد.
در مدارس ما، از مجموعه فعاليتهايي كه در مقولهي هنر قرار ميگيرد، بيشتر به نقاشي، كاردستي و خط به طور رسميپرداخته ميشود.شايد يكي از دلايل اين باشد كه در محدودهي برنامه رسميو زمان بندي شدهي مدارس، قادر به ارائهي تمام مجموعه عوامل اين عرصه پهناور نيستيم و از طرفي هدف از آموزش هنر تربيت متخصص فن و خالق آثار هنري نيست بلكه هدف اصلي همان پرورش حس زيبايي شناختي و ذوق و خلاقيت در كودكان است.
از مجموعه فعاليتهاي هنري، نقاشي و پس از آن كاردستي يكي از بارزترين گرايشهاي هنري كودكان به شمار ميرود. طبق نظريهي روانشناسان تربيتي، كودك خيلي زود (در حدود ۲ سالگي) با خط خطي كردن به بيان كردن احساسات خود ميپردازد به تدريج و با تكامل و هماهنگي بيشتر بين چشم و دست و مغز با استفادهي بيشتر از خطها و نقطهها محيط خود را گاه چنان كه هست و گاه آنچنان كه خود درك ميكند يا دوست دارد كه باشد، تصوير ميكند.
با استفاده از نقاشيهاي كودكان و تعبير و تفسير علميو دقيق آن ميتوان به نيازها و مشكلاتشان پي برد و براي رفع مسايل آنان اقدام كرد.
طبق آخرين مطالعات در حوزهي يادگيري، ارتباط تصويري كودك به نيمكرهي راست مغز و بيان ادبي و علمياو به نيمكرهي چپ مربوط ميشود. بنا براين، انجام دادن كارهاي تصويري، ايجاد كردن تعامل در رشد دو نيم كرهي مغز است. متاسفانه نظام آموزشي ما از پيش دبستاني تا دانشگاه بيشتر به فعاليتهاي نيم كرهي چپ مغز مربوط ميشود. درحالي كه فعاليت متعادل هر دو نيم كره سبب ميشود كه كودك، انساني متعادل و سازگار بار آيد.
نقش هنر در گسترش خلاقيت و حس زيباشناختي كودكان
وظيفه بسيار جالبي كه معلمان مدارس ابتدايي به عهده دارند اين است كه دقيقا آنچه را كه در برنامهي درسي گنجانده شده است تدريس نمايند. اين كار مستلزم آن است كه معلمان در مورد چگونگي فرآيند يادگيري كودكان آگاهي داشته و به كار خود علاقه مند و از زمينههاي درسي مختلف مطلع باشند. اغلب معلمان مدارس ابتدايي، آگاهي چنداني از هنر-طراحي و ساخت- ندارند. دليل اين امر آن است كه آنان به هنگام گذراندن دورهي تربيت معلمي، فرصت چنداني ندارند تا به كارهاي هنري بپردازند.
با وجود اين هنر كاردستي به عنوان يك واحد هنري است و مستلزم اين است كه معلمان در مورد مواد، لوازم و ابزار، ذخيره سازي، آموزش مهارتها، توليد هنري، نمايش هنري، و ارزشيابي، دانش و آگاهي لازم را داشته باشد. معلم با تدريس هنر، كار موفقي انجام ميدهد، زيرا بچهها انجام فعاليتهاي هنري را دوست دارند. چنانچه زمينه و فرصتهاي مناسب فراهم شود، حتي كودكان خردسال سنين قبل از دبستان نيز از طريق بيان احساسات خود به وسيلهي ابزارهاي هنري لذت زيادي خواهند برد. اگر صفحه اي كاغذ جلوي كودك سه ساله اي قرار دهيد، خواهيد ديد كه مداد شمعي را در دست گرفته و روي آن خط خطي ميكند. حال، اگر قلم مو و رنگ در اختيار همان كودك بگذاريد، ميبينيد شروع به نقاشي ميكند. كودكان خردسال يقينا ذوق دروني دارند كه خلاقيت آنها را تحريك ميكند.
از نظر ماركسبريخلاقيت به سه شكل ايجاد ميشود؛ ارتباطهاي خاص، طرحها يا مجموعه اعمال پيشنهاد شده، و مجموعه اي از روابط انتزاعي، بطور كلي، فعاليتهاي هنري موجب بروز خلاقيتهايي در دسته اول ميشوند. بحث خلاقيت در كلاس در حقيقت به كل برنامه مربوط ميشود. اما هنر را نميتوان تنها از ديد خلاقيت بررسي كرد. زيرا سخن دربارهي آنها بايد با بحث دربارهي مفاهيم زيبايي شناسي نيز توأم باشد. چيزهاي زيبا بايد پيرامون كودك آثار ديگران را بياموزد تا معيارهاي تحسين زيبايي وا دارد. او بايد انتقاد سازنده از كار خويش و آثار ديگران را بياموزد تا معيارهاي تحسين زيبايي را در خود بالا ببرد.(ريچارد سن) شرح ميدهد كه چگونه كودكان ميتوانند، درك خود از زيبايي را با انتقاد كارهاي هنري يكديگر افزايش دهند و اين شيوه نقد سبب بالا بردن سطح نگرش آنها به ويژگيهاي شخصيت ديگران و بينش هنري آنها نسبت به اشياء ميشود.
نقش معلم و….
این ها فقط بخشی از متون این مقاله به صورت پراکنده و جزئی می باشد ، برای دانلود مقاله به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.