دانلود تحقیق مقاله معرفت شناسی در انديشه استاد مطهری

دسته بندی : / / /


تاریخ انتشار

27 فوریه 2022

فرمت فایل

ورد ـ word ـ قابل ویرایش

تعداد صفحات

36 صفحه

این تحقیق مقاله دارای موضوعاتی همچون مقدمه تحلیل نتیجه گیری و … می باشد و در ۳۶ صفحه تنظیم شده است و دارای پسوند ورد word قابل ویرایش است

برخی از عناوین تحقیق معرفت شناسي در انديشه استاد مطهري

  • مقاله
  • تعريف‌ شناخت‌
  • ضرورت‌ شناخت‌
  • امكان‌ شناخت‌
  • ابزار شناخت‌
  • ذهن‌شناسي‌
  • مراحل‌ ادارك‌ حسي‌
  • راه‌ حصول‌ علم‌
  • علم‌ حضوري‌
  • نتیجه گیری
  • منبع

برخی از توضیحات مقاله معرفت شناسي در انديشه استاد مطهري

در دهه‌ سي‌ كه‌ مباحث‌ اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئاليسم‌ مطرح‌ شد، استادمطهري‌ مباحث‌ معرفت‌شناسي‌ را مورد توجه‌ جدي‌ قرارداد. درمجلدات‌ اول‌ و دوم‌ اين‌ اثر نه‌ تنها در حواشي‌ كه‌ برخي‌ مباحث‌ را نيز به‌ صورت‌ مستقل‌ بيان‌ كردند. در اين‌ بحثها ايشان‌ به‌ دفاع‌ از رئاليسم‌ پرداخته‌ و صورتهاي‌ مختلف‌ شكاكيت‌ را به‌ نقد كشاندند.
مطالبي‌ كه‌ در آن‌ روزگار به‌ وسيله‌ طرفداران‌ ماترياليسم‌ ديالكتيك‌ مطرح‌ شد، زمينه‌ ساز طرح‌ و نقد و بررسي‌ برخي‌ مسائل‌ شد. البته‌ برخلاف‌ آنچه‌ بسياري‌ تصوركرده‌اند “هدف‌ اصلي‌ اين‌ كتاب‌ فقط‌ انتقاد از فلسفه‌ مادي” نبود، چرا كه‌ دراين‌ صورت‌ نيازي‌ به‌ طرح‌ مسائل‌ دقيق‌ فلسفي‌ نمي‌بود. به‌ گفته‌ خود استاد:
“هدف‌ اصلي‌ اين‌ كتاب‌ به‌ وجود آوردن‌ يك‌ سيستم‌ فلسفي‌ عالي‌ بر اساس‌ استفاده‌ از زحمات‌ گرانمايه‌ هزارساله‌ فلاسفه‌ اسلامي‌ ازثمره‌ تحقيقات‌ وسيع‌ و عظيم‌ دانشمندان‌ مغرب‌ زمين‌ از به‌ كاربردن‌ قوه‌ ابداع‌ و ابتكار است، و لذا دراين‌ سلسله‌ مقالات، هم‌ مسائلي‌ كه‌ در فلسفه‌ قديم‌ نقش‌ عمده‌ را دارد و هم‌ مسائلي‌ كه‌ در فلسفه‌ جديد حائز اهميت‌ است‌ طرح‌ مي‌شود و در ضمن‌ قسمتهايي‌ مي‌رسد كه‌ نه‌ در فلسفه‌ اسلامي‌ و نه‌ در فلسفه‌ اروپايي‌ سابقه‌ ندارد.۱”
در دههِ پنجاه‌ نيز كه‌ جريان‌هاي‌ سياسي‌ براي‌ نيل‌ به‌ اهداف‌ خود به‌ طرح‌ يك‌ سلسله‌ مسائل‌ فكري‌ پرداختند دوباره‌ مسائل‌ معرفت‌شناسي‌ ذهن‌ استاد را به‌ خودجلب‌ كرد. در واقع‌ يك‌ سلسله‌ ضرورت‌ها موجب‌ شد تا ايشان‌ برخي‌ مباحث‌ معرفت‌شناسي‌ را در لابلاي‌ درس‌هاي‌ “شناخت”، “نقد ماركسيسم” و “شرح‌ مبسوط‌ منظومه” بيان‌ كنند. البته‌ در درس‌هاي‌ منظومه‌ كه‌ قبل‌ از اين‌ تاريخ‌ در دانشگاه‌ ارائه‌ شد، توجه‌ به‌ اين‌ مسأله‌ را ملاحظه‌ مي‌ كنيم. واين‌ امر نشانگر آن‌ است‌ كه‌ توجه‌ به‌ اين‌ مسأله‌ فقط‌ به‌ جهت‌ برخي‌ ضرورت‌ هاي‌ اجتماعي‌ نبوده‌ است.
هرچند در اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئاليسم‌ برخي‌ آراء علامه‌ طباطبائي‌ را شرح‌ كردند، اما درآن‌ بحثها از بيان‌ برخي‌ آراء خود دريغ‌ نورزيدند، لذا نبايد ايشان‌ را فقط‌ شارح‌ انديشه‌هاي‌ علامه‌ طباطبائي‌ دانست. علاوه‌ برآنكه‌ دربحث‌ اعتباريات‌ اختلاف‌نظرهايي‌ با علامه‌ طباطبائي‌ نيز دارند.
در بحثهايي‌ كه‌ استاد مطهري‌ درزمنيه‌ مسائل‌ معرفت‌شناسي‌ مطرح‌ كرده‌ به‌ نقد و تحليل‌ برخي‌ از آراي‌ متفكران‌ غربي‌ پرداخته‌ است. نقد انديشه‌هاي‌ دكارت، جان‌ لاك، باركلي، هيوم، كانت‌ و هگل‌ در ميان‌ آثار ايشان‌ آشكار است. دراين‌ نقد و تحليل‌ها هدف‌ ايشان‌ اين‌ نيست‌ تا همه‌ اجزاي‌ نظام‌ معرفت‌شناسي. فيلسوفان‌ را مطرح‌ نمايد، چراكه‌ درصدد آن‌ نبودند تا آثاري‌ را در باب‌ معرفت‌ شناسي‌ اين‌ فيلسوفان‌ به‌ رشته‌ تحرير بكشانند. هدف‌ اساسي‌ استاد تبيين‌ نقطه‌ ضعفهاي‌ اساسي‌ و محوري‌ اين‌ متفكران‌ بوده‌ و اين‌ كه‌ هر يك‌ از اين‌ نظام‌هاي‌ معرفتي‌ به‌ گونه‌اي‌ سراز شكاكيت‌ در مي‌آورند. و در نتيجه‌ امكان‌ معرفت‌ را از آدمي‌ سلب‌ مي‌كنند.
درواقع‌ شكاكيت‌ درمقابل‌ شناخت‌ و معرفت‌ قرار دارد و فردشكاك‌ عناصر سه‌ گانه‌ معرفت‌ را نفي‌ مي‌كند.
بر اساس‌ مباني‌ شكاكيت.
۱) نمي‌توان‌ ادعا كرد كه‌ قضيه‌P مطابق‌ با واقع‌ است.
۲S ( به‌ مطابقت‌P با واقع‌ باور ندارد.
۳S (دليلي‌ براي‌ باورداشتن‌ به‌P ندارد.
هرچند استاد مطهري‌ به‌ همه‌ شاخ‌ و برگهاي‌ شكاكيت‌ و استدلالهاي‌ گوناگون‌ آن‌ نپرداخته‌ است، اما با نقد و تحليل‌ مباني‌ فكري‌ اين‌ فيلسوفان‌ نشان‌ داده‌ كه‌ چگونه‌ هريك‌ از آنها از شكاكيت‌ سردرآورده‌اند. و اگر به‌ اين‌ نكته‌ توجه‌ داشته‌ باشيم‌ كه‌ مهمترين‌ مساله‌ معرفت‌شناسي، امكان‌ شناخت‌ است‌ و بسياري‌ از معرفت‌ شناسان‌ معاصر نيز درآغاز مباحث‌ خودبه‌ نقد ادله‌ شكاكان‌ مي‌پردازند، به‌ دقت‌ نظر استاد مطهري‌ دراهميت‌ نقد شكاكيت‌ در معرفت‌شناسي‌ پي‌ خواهيم‌ برد.
اگر معرفت‌شناسي‌ را به‌ زعم‌ برخي‌ از پژوهشگران‌ پژوهش‌ پيرامون‌ ماهيت، شرايط‌ و حدود معرفت‌ بشري۲ بدانيم، مجموعه‌ آراء استاد مطهري‌ نشانگر ارائه‌ يك‌ نظام‌ معرفت‌شناسي‌ است.

برخي‌ از فيلسوفان‌ براين‌ نظرند كه‌ چون‌ آدمي‌ هرچيزي‌ را با شناخت‌ تعريف‌ مي‌كند، لذا خود شناخت‌ يا معرفت‌ قابل‌ تعريف‌ نيست. شناخت‌ را فقط‌ به‌ صورت‌ شرح‌ اللفظ‌ مي‌توان‌ تعريف‌ كرد، نه‌ به‌ صورت‌ منطقي. به‌ بيان‌ ديگر فقط‌ مي‌توان‌ از واژه‌هاي‌ مترادف‌ درتعريف‌ آن‌ بهره‌ گرفت‌ يا عناصر آن‌ را مشخص‌ كرد. استاد مطهري‌ در اين‌ زمينه‌ مي‌گويد:
“تا موقعي‌ كه‌ محتواي‌ شناخت‌ كاملا” دانسته‌ نشود، نمي‌شود روي‌ تعريفش‌ بحث‌ كرد.۳″
معرفت‌ شناسان‌ جديد هم‌ درتعريف‌ معرفت‌ گفته‌اند:۴ باورصادق‌ موجه.
طبق‌ اين‌ تعريف، معرفت‌ داراي‌ سه‌ عنصر است: ۱) باور ، ۲) صدق‌ ، ۳) توجيه‌
فاعل‌ شناسا يعني‌ نسبت‌S نسبت‌ به‌ قضيه‌P هنگامي‌ معرفت‌ دارد كه:
۱) قضيه‌P صادق‌ باشد.بسياري‌ ازمعرفت‌ شناسان‌ صدق‌ را به‌ معناي‌ مطابقت‌ با واقع‌ درنظر گرفته‌اند.
۲S ( به‌ صدق‌ قضيه‌P باور داشته‌ باشد.در غير اين‌ صورت‌S نسبت‌ به‌P علم‌ نخواهد داشت‌ .
۳S ( در باور داشتن‌ به‌ صدق‌P موجه‌ باشد.به‌ بيان‌ ديگر براي‌ ادعاي‌ خوددليل‌ داشته‌ باشد.
در فلسفه‌ غرب‌ مساله‌ معرفت‌ شناسي‌ ازكانت‌ به‌ بعد اهميت‌ بسياري‌ پيدا كرده‌ است. امروزه‌ نيز در كنار مباحثي‌ كه‌ در باب‌ فلسفه‌ زبان‌ و فلسفه‌ ذهن‌ مطرح‌ شده، هنوز توجه‌ به‌ معرفت‌ شناسي‌ از جايگاه‌ خاصي‌ برخوردار است. آنها با توجه‌ به‌ عناصر سه‌ گانه‌ معرفت‌ ، مسائل‌ چندي‌ را در باب‌ شاخ‌ و برگهاي‌ آنها مطرح‌ كرده‌اند. نقد و تحليل‌ شكاكيت، حدود علم‌ بشري، نظريه‌هاي‌ مختلف‌ در باب‌ صدق‌ و توجيه، تحليل‌ ادراك‌ حسي، نحوه‌ علم‌ ما به‌ عالم‌ خارج‌ از جمله‌ مسائلي‌ است‌ كه‌ در آثار معرفت‌ شناسان‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است. هر چند بسياري‌ از اين‌ مسايل‌ در فلسفه‌هاي‌ گذشته‌ مورد توجه‌ بوده، اما تحليل‌ها مجدد بر غناي‌ اين‌ مباحث‌ افزوده‌ است.
در باب‌ مسايل‌ شناخت‌ تقسيمات‌ مختلفي‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ و هريك‌ از فيلسوفان‌ گذشته‌ و حال‌ نيز فقط‌ به‌ برخي‌ از آنها پرداخته‌اند. استاد مطهري‌ نيز مسائل‌ زير را از مهمترين‌ مسائل‌ معرفت‌شناسي‌ دانسته‌ كه‌ درآثار خود به‌ بررسي‌ برخي‌ از آنها پرداخته‌ است:
۱) تعريف‌ شناخت، ۲) ارزش‌ و اهميت‌ شناخت، ۳) امكان‌ شناخت، ۴) منابع‌ شناخت،
۵) ابزار شناخت، ۶) مراحل‌ شناخت، ۷) ملاك‌ و معيار شناخت، ۸)محتواي‌ شناخت،
۹) انگيزه‌ شناخت، ۱۰) روش‌ شناخت، ۱۱) موضوعات‌ شناخت، ۱۲) انواع‌ شناخت،
۱۳) ثبات‌ و تغييرشناخت، ۱۴) تكامل‌ شناخت، ۱۵) موقت‌ يادائمي‌ بودن‌ شناخت.۵
درفلسفه‌ اسلامي‌ نيزبرخي‌ از مباحث‌ شناخت‌ به‌ طور پراكنده‌ درلابلاي‌ مباحث‌ مختلف‌ فلسفي‌ مطرح‌ شده‌ است. به‌ زعم‌ ايشان‌ فيلسوفان‌ اسلامي‌ دربحث‌ از امور زيربه‌ برخي‌ از مباحث‌ شناخت‌ پرداخته‌اند:
– مقولات‌ (مقولات‌ اوليه)
– مبحث‌ نفس‌
– مباحث‌ عقل‌ و معقول‌
– باب‌ ماهيات‌
– اعتبارات‌ ماهيت‌
– وجود ذهني‌
– معقولات‌ ثانيه۶

استاد ضرورت‌ مسئله‌ شناخت‌ را درارتباط‌ با فلسفه‌هاي‌ اجتماعي‌ و نياز انسان‌ به‌ مكتب‌ بيان‌ مي‌كند. از آنجا كه‌ هر انساني‌ به‌ جهان‌ بيني‌ و مكتب‌ نياز دارد، لذا بايد به‌ مساله‌ شناخت‌ توجه‌ بسيار داشته‌ باشد. ايدئولوژي‌ها زاييده‌ جهان‌ بيني‌ هاست. جهان‌ بيني‌ هم‌ بيانگر نوع‌ برداشت‌ و تفسيرآدمي‌ درمورد هستي‌ و جامعه‌ و تاريخ‌ است. به‌ بيان‌ ديگر ازيك‌ سوي‌ هر انساني‌ نياز دارد كه‌ تفسيري‌ از انسان‌ وجهان‌ وجامعه‌ و تاريخ‌ ارائه‌ دهد و از سوي‌ ديگر نياز به‌ ايدئولوژي‌ دارد تا از چگونه‌ زيستن‌ وي‌ سخن‌ بگويد. هر انساني‌ برمبناي‌ تفسيري‌ كه‌ از خود و جهان‌ دارد، از بايدها و نبايدها يا تكليف‌ها سخن‌ مي‌گويد. از همين‌ جاست‌ كه‌ استاد مطهري، ايدئولوژي‌ را زاييده‌ جهان‌ بيني‌ مي‌داند. يعني‌ جهان‌ بيني‌ را مبناي‌ ايدئولوژي‌ به‌ شمار مي‌ آورد. البته‌ گاه‌ ايشان، از جهان‌ بيني‌ به‌ حكمت‌ نظري‌ و از ايدئولوژي‌ به‌ حكمت‌ عملي‌ تعبير مي‌كند و حكمت‌ نظري‌ را اساس‌ حكمت‌ عملي‌ به‌ شمار مي‌ آورد.
در عالم‌ واقع‌ با ايدئولوژي‌ها گوناگون‌ روبرو هستيم‌ و سراين‌ مطلب‌ نيز در اختلاف‌ ميان‌ جهان‌بيني‌هاست. اما چرا جهان‌بيني‌ها با يكديگر تفاوت‌ دارند، براي‌ مثال‌ برخي‌ جهان‌ بيني‌ الهي‌ را پذيرفته‌اند و برخي‌ جهان‌ بيني‌ مادي‌ را، از نظر ايشان‌ علت‌ آن‌ كثرت‌ جهان‌بيني‌هاست‌ و مبناي‌ انتخاب‌ جهان‌بيني‌هاي‌ مختلف‌ را بايد در آگاهي‌ها و شناخت‌هاي‌ افراد جستجو كرد. هركس‌ براساس‌ شناخت‌ خود جهان‌بيني‌ اي‌ را برمي‌ گزيند. اگر شناخت‌ انسان‌ درست‌ باشد، دست‌ به‌ انتخاب‌ جهان‌بيني‌ صحيح‌ خواهد زد و اگر شناخت‌ وي‌ غلط‌ باشد، هرگز يك‌ جهان‌ بيني‌ حقيقي‌ را انتخاب‌ نخواهد كرد.
بااين‌ بيان‌ بايد ضرورت‌ و اهميت‌ شناخت‌ را درنياز انسان‌ به‌ جهان‌ بيني‌ و ايدئولوژي‌ سراغ‌ گرفت.۷

سؤال‌ از امكان‌ شناخت‌ از قديمي‌ترين‌ ادوار تاريخ‌ فلسفه‌ مطرح‌ بوده‌ است. برخي‌ از متفكران‌ يونان‌ باستان‌ معتقد بودند كه‌ انسان‌ نمي‌تواند واقعيات‌ را بشناسد و حتي‌ دربرابر واقعيات‌ بايد كلمه‌ نمي‌دانم‌ را برزبان‌ جاري‌ سازد (مكتب‌ لاادريگري). شكاكان‌ باستان‌ هم‌ از جمله‌ كساني‌ هستند كه‌ دلايل‌ بسياري‌ را براي‌ نفي‌ امكان‌ شناخت‌ ارائه‌ داده‌اند. برخي‌ از محققان‌ دلايل‌ آنها را به‌ صورت‌ زير خلاصه‌ كرده‌اند:
۱) خطاي‌ حواس، اينكه‌ افراد در شناسايي‌ امور عالم‌ خطا مي‌كنند، قابل‌ انكار نيست. هريك‌ از حواس‌ انسان‌ به‌ گونه‌اي‌ دچار خطا مي‌شوند، براي‌ مثال‌ كوه‌ از دور شبيه‌ يك‌ تپه‌ ديده‌ مي‌ شود.
۲) خطاي‌ عقل، گاه‌ انسان‌ با جزم‌ و يقين‌ از انديشه‌اي‌ دفاع‌ مي‌كند، در حالي‌ كه‌ بعدها به‌ خطا بودن‌ آن‌ پي‌ مي‌برد. نه‌ تنها در علوم‌ تجربي‌ كه‌ در رياضيات‌ و فلسفه‌ نيز متفكران‌ دچار خطاي‌ عقلي‌ بسيار مي‌ شوند.
۳) اختلاف‌ عقايد و آراء، اموري‌ كه‌ در نظر برخي‌ صواب‌ است، درنظر عده‌اي‌ ديگر خطا است. نه‌ تنها درميان‌ عموم‌ مردم‌ كه‌ ميان‌ انديشمندان‌ نيز در تبيين‌ و تحليل‌ واقعيات‌ با آراء گوناگون‌ مواجه‌ هستيم.
استاد مطهري‌ با پذيرش‌ خطاهاي‌ حواس‌ و عقل، به‌ تحليل‌ آنها مي‌پردازد. از نظر ايشان‌ تا انسان‌ به‌ يقين‌ نرسد، نمي‌تواند خطاي‌ آن‌ را درك‌ كند. همين‌ كه‌ انسان‌ مي‌فهمد دچار خطاي‌ حواس‌ شده، نشانهِ آن‌ است‌ كه‌ حقيقت‌ را درك‌ كرده‌ است. و درواقع‌ با نيل‌ به‌ حقيقت‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ از خطا سخن‌ گفت. براي‌ مثال‌ اگر انسان‌ كوه‌ را نشناسد نمي‌تواند اظهار كند كه‌ ديدن‌ كوه‌ به‌ صورت‌ تپه‌ نشانه‌ خطاي‌ حواس‌ است.
ايشان‌ نيز مانند بسياري‌ از معرفت‌ شناسان‌ معتقد است‌ كه‌ نه‌ همه‌ ادراكات‌ ما درست‌ است‌ و نه‌ همه‌ آنها خطا، بلكه‌ برخي‌ از ادراكات‌ ما اشتباه‌ است‌ و برخي‌ ديگر درست.
در بحث‌ از خطاي‌ ادراكات‌ بايد به‌ سراغ‌ معياري‌ رفت‌ تا به‌ كمك‌ آن‌ بتوان‌ خطاي‌ ادراكات‌ را شناسايي‌ و اصلاح‌ كرد. منطق‌ معياري‌ است‌ كه‌ موجب‌ مي‌ شود تا شناخت‌ غلط‌ از شناخت‌ صحيح‌ تشخيص‌ داده‌ شود .البته‌ منطق‌ با صورت‌ شناسايي‌ سروكار دارد و در عين‌ حال‌ براين‌ نكته‌ نيز تاكيد دارد كه‌ بسياري‌ از خطاها مربوط‌ به‌ ماده‌ شناسايي‌ است، نه‌ صورت‌ آن.
و….

 

این ها فقط بخشی از متون این مقاله و تحقیق و پروژه به صورت پراکنده و ناقص می باشد ، برای دانلود تحقیق ، دانلود مقاله ، دانلود پروژه به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید. ( بالای صفحه )

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود تحقیق مقاله معرفت شناسی در انديشه استاد مطهری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو بالا