تاریخ انتشار | 01 مارس 2022 |
---|---|
فرمت فایل | ورد ـ word ـ قابل ویرایش |
تعداد صفحات | 12 صفحه |
این تحقیق مقاله دارای موضوعاتی همچون مقدمه تحلیل نتیجه گیری و… می باشد و در ۱۲ صفحه تنظیم شده است و دارای سوند ورد word قابل ویرایش است
«دنى كوا» استاد مدرسه اقتصاد لندن، اقتصاد مبتنى بر دانايى را «اقتصاد بدون وزن» مى نامد زيرا بر خلاف گذشته كه رشد اقتصادى را بر حسب توليد محصولات سنگين همچون فولاد و تجهيزات وماشين آلات سنگين صنعتى تعريف مى كردند امروزه رشد اقتصادى بر حسب محصولات سبك الكترونيكى تعريف مى شود و سهم دانش در ارزش افزوده به مراتب بيش از سهم ساير عوامل توليد است. « اقتصاد مبتنى بر دانش» بحث جديدى در مطالعات اقتصادى است.بر اساس برنامه چهارم توسعه كه نخستين برنامه ۵ ساله از چشم انداز بيست ساله كشور است، بايد با توجه به اقتصاد مبتنى بر دانايى محورى به رشد هشت درصدى دست يافت و اين در حالى است كه جنبش نرم افزارى و علمى نيز از دغدغه هاى مسئولان نظام است. دكتر «مسعود درخشان» از استادان علم اقتصاد در سخنرانى خود كه در مؤسسه آموزش و پژوهش در مديريت و برنامه ريزى صورت گرفته به تبيين زواياى مختلف اقتصاد مبتنى بر دانايى پرداخته است.
اقتصاد مبتنى بر دانش يا دانايى يا اقتصادى كه موتور محركه آن دانش است بحث جديدى در مطالعات اقتصادى است. با اين پرسش آغاز مى كنم كه آيا در گذشته، نظام هاى اقتصادى اساساً مبتنى بر دانش و دانايى نبوده اند؟
شايد مهمترين پرسش در علم اقتصاد، همواره اين بوده است كه عامل اصلى در رشد اقتصادى چيست؟ آدام اسميت حدود ۲۲۰ سال قبل، يعنى در سال ۱۷۷۶ كتاب خود را با عنوان تحقيق در باب ماهيت و علل ثروت ملل نوشت.او به نقش دانش در رشد اقتصادى واقف بود و از طبقه اى از متخصصان نام مى برد كه هم آينده نگرى دارند و هم با توليد دانشى كه به لحاظ اقتصادى مفيد است به رشد اقتصادى كمك مى كنند.انقلاب صنعتى، حدود ۲۰۰سال قبل در انگلستان، كه علت تحولات و رشد و توسعه اقتصاد جهانى بوده چيزى جز ظهور دانش در فناورى نبوده است.در آن زمان جيمز وات بين منچستر و لندن در رفت و آمد بود كه اختراع خود را به ثبت برساند تا نخستين لوكوموتيو بخارى ساخته شد.اختراع دستگاه ريسندگى و ثبت آن نيز وضعيتى مشابه دارد.
صد سال بعد از اسميت، اقتصاددان آلمانى فردريك ليست بر اهميت زيرساخت ها و نهادهايى تأكيد مى كند كه موجب توسعه نيروهاى توليدى هستند و فردريك ليست منشأ اين زيرساخت ها و نهادها را توليد دانش و توزيع مناسب دانش در اقتصاد مى داند.هگل هم عامل توسعه و تحول نظام هاى اجتماعى و اقتصادى را تضاد بين نهادهاى موجود با ادراكات رشد يافته مى داند كه خود از رشد دانش متأثر است.ماركس نيز حدود صد سال بعد از اسميت، موتور محركه تغيير نظام اقتصادى را تضاد بين نيروهاى توليدى با روابط اجتماعى توليد مى داند و تحول نيروهاى توليدى را برون زا فرض مى كند، زيرا رشد نيروهاى توليدى را حاصل رشد دانش و توسعه علوم مى داند كه برون زا است.از همين رو عامل اصلى در تحولات نظام هاى اقتصادى و تحول به سوى نظام برتر يعنى سوسياليسم علمى را چيزى جز رشد دانش و توسعه علوم و كاربرد آن در صنعت يعنى پيشرفت تكنولوژى نمى داند.
اقتصاد دانان نئوكلاسيك در اوايل قرن بيستم نيز به تأثير دانش در رشد ا قتصادى توجه كرده اند، زيرا در تابع توليد كار و سرمايه و مواد اوليه را عامل توليد فرض مى كردند كه بازده نزولى دارند يعنى به ازاى افزايش هر يك از اين عوامل توليد زمانى فرا مى رسد كه بازده نزولى آنها آغاز شود، اما با رشد تكنولوژى و فرض ثبات عوامل توليد، منحنى توليد به سمت بالا نقل مكان كرده و تأثير منفى بازده نزولى را جبران مى كند.بنابراين اقتصاددانان نئوكلاسيك، رشد فناورى را تابعى از كاربرد دانش و علوم در ابزار توليد مى دانستند، از همين رو با رشد دانش و ظهور آن در فناورى ها و با به كارگيرى آن فناورى ها، رشد اقتصادى حاصل مى شد.البته ملاحظه مى كنيم هم در تئورى اسميت و هم در نظريات ليست و ماركس و نئوكلاسيك ها، دانش عاملى برون زا در رشد اقتصادى به حساب مى آمد.
در مراحل بعدى، شومپيتر اقتصاد دان اتريشى به جايگاه ويژه نوآورى و ابداعات در رشد اقتصادى توجهى ويژه داشت. شومپيتر مانند گالبريث و گودوين و هرشمن در اين زمينه بيشتر كار كرد و تأكيد زيادى بر سهم دانش در نوآورى ها و ابداعات فنى و لذا در رشد اقتصادى داشت.
امروزه اقتصاددانانى همچون رومر و گراس من، صاحب تئورى هاى جديد رشد اقتصادى هستند كه مى خواهند عامل اصلى در رشد اقتصادى بلندمدت را بررسى كنند و دانش را يكى از مهمترين اين عوامل مى دانند. پس ملاحظه مى كنيم كه در تمام اين نظريه ها، دانش كه مايه فناورى است همواره موتور رشد اقتصادى محسوب شده است.
در اقتصاد نئوكلاسيك، نوآورى و ابداعات فنى، فرايندى است خطى از يك سلسله مراحل به شرح زير: مرحله اول همان تحقيقات علمى جديد است كه در مرحله دوم اين تحقيقات بتدريج در فناورى ها و ابزارهاى جديد ظهور و توسعه مى يابد.در مرحله سوم اين تحقيق و توسعه به توليد كالا و خدمات منتهى مى شود.در محله چهارم، بازاريابى اين كالاها قرار دارد.اين فرايند در مرحله پنجم به پايان مى رسد كه شامل فروش كالاهاى جديد، فروش فرايندهاى توليد آن كالا و فروش خدمات مربوط به اين فرايندهاست.
در تئورى هاى جديد رشد به جاى يك رابطه خطى براى ابداعات، مدل ارتباط زنجيره اى ابداعات را داريم به اين شرح:
بنابراين پيشرفت فنى را مى توان هم در بازارهاى جديد به كار گرفت و هم در بازارهاى موجود.از اين رو ابداعات فنى فقط ناشى از R&D نيست، بلكه حاصل ارتباطات بين بنگاه ها، مصرف كنندگان، آزمايشگاه ها و مراكز تحقيق و نهادهاى علمى و دانشگاهى نيز هست.
همچنين حاصل ارتباطات متقابل و بازخورد بين علوم محض و پايه علوم مهندسى، توسعه كيفى كالاها و خدمات نظام مهندسى توليد و بازاريابى است.
و…..
این ها فقط بخشی از متون این مقاله و تحقیق و پروژه به صورت پراکنده و ناقص می باشد ، برای دانلود تحقیق ، دانلود مقاله ، دانلود پروژه به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید. ( بالای صفحه )
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.