تاریخ انتشار | 06 مارس 2022 |
---|---|
فرمت فایل | ورد ـ word ـ قابل ویرایش |
تعداد صفحات | 10 صفحه |
این تحقیق مقاله دارای موضوعاتی همچون مقدمه تحلیل نتیجه گیری و … می باشد و در ۱۰ صفحه تنظیم شده است و دارای پسوند ورد word قابل ویرایش است
مديريت نيز مانند ساير امور فردي و اجتماعي داراي اصول و ضوابطي است كه اگر مدير در چارچوب آن اصول حركت كند ، ميتواند كشتي سازمان و تشكيلات را به ساحل نجات و مقصد نهايي رهنمون گردد و اگر از آن اصول و ضوابط خارج شود و به شيوهها و روشهاي نامطلوب براي وصول به هدف متوسل گردد ، آفتي مخرب دامنگير سازمان و تشكيلات خواهد شد و در نتيجه انحطاط و اضمحلال سازمان را در پيخواهد داشت .
امام علي (ع) در سخن زيبايي اين حقيقت را چنين بيان فرموده است : « سُوءُ التَّدْبير ، سَبَبُ التَّدْمير» . مديريت و رهبري ناصحيح (سوء مديريت) موجب سقوط و نابودي است.
مدير آگاه و با كفايت ، همانطور كه به هدف ميانديشد ، به سلامت وسايل و روشهايي كه بايد يك مجموعه را به مقصد برساند نيز فكر ميكند و ميداند كه با شيوههاي آفت گرفته و ابزار ناصحيح هرگز نميتوان قله رفيع هدف را تسخير كرد .
در انديشه يك مدير مسلمان ، هدف هيچگاه وسيله را توجيه نميكند لذا براي دستيابي به هدف نميتوان از هر روش و ابزاري استفاده كرد و به هر شيوهاي متوسل شد و اين مسأله يكي از بارزترين تفاوتهاي مديريت اسلامي با مديريت غربي است . زيرا در مديريت غربي آنچه از اصالت و اهميت برخودار است ، سازمان و اهداف سازماني است (سازمان گرايي) و انسان ، با تمام ارزشها و كرامات خويش در لابلاي چرخهاي سازمان، له ميشود و در پاي بت سازمان ، قرباني ميگردد. پيامد چنين بينشي جز ظلم و تبعيض و بيعدالتي ، چيز ديگري نميتواند باشد و اين آفت بزرگي است كه در عصر فناوري اطلاعات ، گريبانگير مديريت بسياري از سازمانهاي بزرگ گرديده است . در بينش علوي ، درست عكس اين مطلب ديده ميشود يعني بجاي اينكه انسان در خدمت سازمان باشد ، سازمان و تشكيلات در خدمت به انسان و رشد و تعالي او نقش دارند . چنانكه امام در مورد ارتش و سپاهيان به مالك اشتر ميفرمايد : «سپاهيان ، دژهاي محكم براي رعيت و زينت فرمانروايان و مايه عزت و سربلندي دين و موجب آسايش و امنيت راهها هستند» .
همچنين امام ، هدف از تشكيلات ماليه و گرفتن خراج و ماليات را آباداني شهرها و رفاه مردم ميداند و خطاب به مالك ميفرمايد : «اي مالك ، تو بايد در آباداني شهرها بيش از جمعآوري خراج تلاش كني كه خراج جز با آباداني فراهم نميگردد و آن كس كه بخواهد خراج را بدون آباداني شهرها و مزارع به دست آورد ، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود ساخته است و حكومتش جز اندك مدتي دوام نياورد».
آفت ديگر مديريت ، تحكم ، زورگويي و اجبار زيردستان به انجام كار ميباشد . به تجربه ثابت شده است كه هيچ مديري ، نتوانسته از طريق اعمال قدرت و زور ، در پيشرفت كارها به موفقيت و كيفيت مطلوب نائل آيد . هر چند كه در مواردي ، توسل به زور و قدرت در كوتاه مدت ، كارساز بوده و ظاهراً كارها را به پيش برده است ولي عواقب و پيآمدهاي روحي و رواني آن در دراز مدت ، صدمات و لطمات جبران ناپذيري به كيفيت كار و نيروهاي انجام دهنده كار ، وارد ساخته است و نهايتاً سازمان را با مشكل مواجه ساخته است .
مديري كه سعي دارد با توسل به زور ، ارعاب و تهديد ، زيردستانش را به انجام كار مجبور نمايد ، بايد بداند كه نتيجه مطلوب را نخواهد گرفت و اگر لحظهاي نظارت دقيق او قطع گردد، كارها رها شده و كاركنان به سستي و فرار از كار و مسئوليت روي ميآورند.
امام علي(ع) در اينباره ميفرمايد :«از تحكم و زورگويي بر بندگان خدا بپرهيز، زيرا خداوند هر زورگو و گردنكشي را درهم ميشكند».
مدير شايسته و با كفايت تنها از قدرت شخصي و آمريت خويش استفاده نميكند بلكه ميكوشد تا شيوههاي مناسبي را اعمال نمايد و از درون ، دلهاي همكاران خود را تسخير كند و براي اين كار بيشتر بر مايههاي فطري و باطني افراد تكيه مينمايد و بر جاذبههاي شخصيتي خويش ميافزايد و خود ، در انجام امور پيشقدم شده ، اسوه و الگوي زيردستان قرار ميگيرد زيرا ميداند كه برخوردهاي متجبّرانه و با تحكّم ، دل را ميميراند و روح را افسرده ميكند و شيرازه وحدت و صميميت سازمان را از هم ميپاشد .
امام علي (ع) ميفرمايد : «هر گاه دل، از روي اجبار و اكراه به انجام كاري وادار شود ، كور ميگردد».
همچنين آن روز كه امام ، مسند مديريت سرزمين پهناور مصر را به دست مالك ميسپارد، اين نكته را صريحاً به او گوشزد نموده و ميفرمايد : « نبايد بگويي من مأمورم و معذور ، فرمان ميدهم ، پس بايد اطاعت كنيد . اين شيوه مغرورانه باعث ميشود كه دل ، فاسد، دين ، بيحرمت و نعمت ، زايل گردد»[۶].
امام همچنين استبداد و برخوردهاي مستبدانه و تحكّمآميز را مذموم ميشمارد و به مالك ميفرمايد : «مبادا در منصب مديريت برخوردهاي تو مانند جانور درندهاي باشد كه فرصت خوردن آنها را غنيمت بشماري».
آري در بينش اسلامي، مدير هرگز مديريت رابراي حاكميت و سلطهگري خويش نميخواهد وخود را خادمخلق ميداند نه مخدوم آنان.
آفت ديگر مديريت ، «عجب و خودپسندي» است . منشأ «عجب و خودپسندي» معمولاً جهل و ناداني است و چون انسان خودپسند به فقر ذاتي و نيازمنديهاي فراوان خويش واقف نيست ، گفتار و كردار خود را بزرگ ميشمارد و به وادي وحشتناك خودپسندي كشيده ميشود . امام علي (ع) ميفرمايد : « خود پسندي انسان ، نشانه كمخردي اوست».
خودپسندي مانع درست انديشيدن و تفكر خلاق است و مديري كه عقل و انديشه خود را قرباني اين خصلت پليد نمايد ، مديريت خويش را به آفتي مبتلا ساخته كه سرانجامي جز شكست و ناكامي نخواهد داشت .
امام علي (ع) در بيان زيبايي ، صريحاً به آفت بودن خودپسندي براي مديريت و رياست اذعان داشته و ميفرمايد :«آفت مديريت ، به خود باليدن (خودپسندي) است».
خصلت ويرانگر خودپسندي ، پيآمدهاي ناگواري را براي مديريت و سازمان درپي خواهد داشت ، يكي از آن پيامدهاي ناگوار ، تملقگويي و چاپلوسي اطرافيان است . مدير خودپسند بايد عطش دروني خود را به هر طريق ممكن فرونشاند و از اين فضاي آماده، متملّقان بيشترين سود را خواهند برد لذا در حوزه مسئوليت چنين مديراني ، امتيازات براي كساني خواهد بود كه مدير را در ارضاي خواستههاي خودپسندانهاش بيشتر ياري رسانند .
و….
این ها فقط بخشی از متون این مقاله و تحقیق و پروژه به صورت پراکنده و ناقص می باشد ، برای دانلود تحقیق ، دانلود مقاله ، دانلود پروژه به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید. ( بالای صفحه )
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.