تاریخ انتشار | 19 دسامبر 2020 |
---|---|
تعداد صفحات | 190 صفحه |
فرمت فایل | WORD – قابل ویرایش |
این مقاله یک مقاله ی ۱۹۰ صفحه ای شامل توضیحات کاملی در خصوص بررسی نقش رسانههای جمعی (با تاکيد بر تلويزيون) در الگوپذيری و رفتار کودکان است . كودكان ما امروزه در خانه اي پا به دنيا میگذارند كه تلويزيون در آن به طور ميانگين هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا ديگر بيش از آنكه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنويم اين تلويزيون است كه داستانهاي مربوط به انسانها، زندگي و ارزشهاي آن را براي ما بيان میكند. در این مقاله به صورت کامل به موضوعات مختلف بحث نقش رسانههای جمعی (با تاکيد بر تلويزيون) در الگوپذيری و رفتار کودکان پرداخته شده است . مقاله یبررسی نقش رسانههای جمعی (با تاکيد بر تلويزيون) در الگوپذيری و رفتار بچه ها شامل پیشگفتار و مقدمه و ۶ فصل است که هر فصل نیز موضوعات مختلفی دارد . تحقيق حاضر با عنوان “بررسي نقش رسانههاي جمعي(با تاکيد بر تلويزيون) در الگوپذيري و رفتار کودکان ” سعي دارد، تاثيرات مثبت وپيامدهاي منفي وابستگي کودکان به تلويزيون را مورد بررسي قرار دهد.
كودكان ما امروزه در خانه اي پا به دنيا میگذارند كه تلويزيون در آن به طور ميانگين هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا ديگر بيش از آنكه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنويم اين تلويزيون است كه داستانهاي مربوط به انسانها، زندگي و ارزشهاي آن را براي ما بيان میكند.تلويزيون، امروزه به عنوان عمومي ترين و پرمخاطب ترين رسانه جمعي، سهم عمده اي در آموزش و تأثيرگذاري مستقيم و غير مستقيم بر فرهنگ و روح و روان جمعي دارد.
تاثير پذيري اكثريت خاموش جامعه از تلويزيون و برنامههاي ماهواره اي تلويزيوني بسياري از اوقات كشورهاي جهان سوم را با بحران فرهنگي روبرو كرده است.تلويزيون هر روز بر ما تسلط بيشتري میيابد و ما بايستي نگران آثار مخرب برنامههاي تلويزيوني براي كودكان و خانوادههاي خود باشيم. اين حق ماست و میبايستي عكس العمل نشان دهيم.
اگر چه تلويزيون في نفسه مطرود نيست اما برنامههاي تلويزيوني در مجموع زيانبار بوده اند. در غرب به نوعي و در شرق به شكلي ديگر خطر برنامههاي مخرب و منحط تلويزيوني احساس ميشود.ما بدبختانه فرزندانمان را با تلويزيون تربيت میكنيم وقتي میخواهيم آنان را ساكت كنيم براي آنان تلويزيون روشن میكنيم و يا آنان را به تماشاي برناههايي كه خودمان هم نمي دانيم چه هستند دعوت میكنيم. خودمان هم متاسفانه عادت كرده ايم به آنچه پخش میشود فقط خيره شويم و نگاه كنيم.
بشر با توليد نيازمند به شناخت دنياي اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحيه مدني میتواند به صورتي سالم و سازنده انجام گيرد اما به نظر میرسد تلويزيون يك مانع اصلي بر سر راه رسيدن به دنياي بهتر است پس ما بايستي از آثار سوء اين جعبه جادويي آگاه شويم و در ارتباط با تلويزيون مسؤوليت خود را بپذيريم.«تلويزيوني كه میتواند داراي اثرات كاملاً مخرب باشد میتواند به صورت ابزار مفيدي نيز در خدمت تعليم و تربيت درآيد تلويزيون میتواند چنين باشد ولي خيلي غير محتمل است كه چنين بشود.»ساخت برنامههاي با ارزش وقت بيشتر و تخصص بالاتري لازم دارد اما افرادي كه بتوانند براي مدت زمان پخش برنامههاي بد بسازند زياد هستند و اين مسأله را حل میكند.نمي توان كودكان را براي زماني كه در مقابل صفحه تلويزيون صرف میكنند سرزنش كرد و اينكه آنها تقصيري ندارند كه از طريق تلويزيون اطلاعات دگرگون شده را دريافت میدارند.جان كندري میگويد:
قرار نيست كه تلويزيون از بين برود از سويي خيلي كم احتمال دارد كه تلويزيون فضاي مناسبي را براي اجتماعي كردن كودكان ايجاد كند.»در گذشته كودكان ناظر فعاليت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طي يك نسل به آنان آموخته بود الگويي براي نسل آينده میشد اما اكنون بايد دريابيم كه كودكان از محيط اطراف خود چه چيزهايي را فرا میگيرند؟ عواملي كه محيط اطراف آنان را میسازد چه نام دارد؟ و تلويزيون به عنوان يكي از اين عوامل چه میكند و چه بايد بكند؟در كتاب تلويزيون خطري براي دموكراسي زير عنوان « چرا بچهها تلويزيون تماشا میكنند؟» آمده است كه : انگيزه كودكان از نشستن در پاي تلويزيون با خواست بزرگترها فرق دارد.
بزرگترها به اقرار خودشان براي سرگرمي به تماشاي تلويزيون میپردازند ولي كودكان ضمن اينكه طالب سرگرمي هستند غالباً براي فهميدن دنياي اطراف به تلويزيون مینگرند. بزرگترها معمولاً اهميت كمتري براي تلويزيون قايل هستند و به آن با يك ساده باوري آگاهانه نگاه میكنند». تبليغات تلويزيوني روي شخصيت كودكان، باورهاي كودكان و اعمال كودكان به شدت مؤثر میافتد.
معمولاً كودكان از دو سالگي تماشاي فيلمهاي كارتوني را شروع و تقريباً در ۶ سالگي به تماشاي تلويزيون عادت میكنند. يعني قبل از اينكه به مدرسه بروند با تلويزيون دوست میشوند.به نظر میرسد ورود تلويزيون به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمي پايان بخشيده است يا داراي اين چنين قدرتي است زيرا امروزه دانش آموزان در حالي قدم به مدرسه میگذارند كه به شدت از تكنيك تلويزيون و اثرات رواني آن متأثر شده اند و در حالي كه مكانيسم تصويري و بصري تلويزيون ريشه در اعماق آنان دوانده است با سيستم كتاب و حروف چاپي وارد يك نزاع دروني و رواني میشوند اين درگيري قربانيان زيادي را میطلبد.
كودكان و دانش آموزان كه نمي توانند و يا نمي خواهند از طريق قرائت آموزش ببينند و يا اصولاً توانايي خواندن را ندارند نوآموزاني كه قادر به درك تسلسل منطقي حتي يك پاراگراف نيستند و نمي توانند افكار خود را برروي چند جمله مكتوب متمركز كنند ديگر قادر نيستند بيش از چند دقيقه به بيان شفاهي معلم ويا يك سخنراني توجه كنند و ارتباط منطقي جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و يا حتي فراگيرند.»
پس از ورود مطبوعات به عنوان رسانه جمعي به زندگي افراد جامعه، در اثرپيشرفتهاي فني، ورود رسانههاي جمعي ديگر نيزامكان پذير گشت. تلويزيون كه در برخي موارد از آن به عنوان پر قدرت ترين» رسانه نام برده ميشود، بعد از جنگ جهاني دوم، در حدود سالهاي ۱۹۴۶ وارد زندگي اجتماعي شد. استقبال از اين رسانه، فوق العاده زياد بود؛ به طوري كه امروزه در كشورهاي صنعتي و همچنين در ميان قشرهاي متوسط كشورهاي غير صنعتي، نه فقط اكثر خانودهها يك دستگاه تلويزيون دارند، بلكه در مواردي دستگاههاي گيرنده دوم و سوم تلويزيوني نيز وارد خانه شده است تا هر يك از اعضاي خانواده،بدون ايجاد مزاحمت براي ديگران قادر به تماشاي برنامه دلخواه خود باشند.در دهههاي اخير، پديدههاي جديدتر در زمينه ارتباطات جمعي امكان ايجاد تغيير عادات تماشاي تلويزيون را به وجود آورده است. تعداد ايستگاههاي پخش تلويزيوني،امكان انتخاب ميان فرستندههاي متعدد را به بينندگان ميدهد و وجود ويديو و امكان ضبط ويديويي برنامههاي تلويزيوني از وابستگي زماني افراد به تلويزيون ميكاهد و به آنان اجازه ميدهد كه در ساعت دلخواه و مناسب برنامه دلخواه خود را تماشا كنند. گسترش ماهوارهها نيز تغييرات عمدهاي را به وجود خواهد آورد .
بعضي مواقع اين طور است. تقريباً تمام معلماني كه با آنها صحبت كرديم، ميتوانستند مواردي را ذكر كنند كه بي توجهي و يا خواب آلودگي كودكان ناشي از تلويزيون بوده است. معلمي به ما گفت كه بعضي از روزها او بايد پنجرهها را هر ساعت ۵ دقيقه باز كند و به كودكان اجازه دهد ورزش كنند تا بيدار بمانند. ديگران به ما گفتند كه بدتري.ن صبحهاي آنها روزهاي بعد از شبهايي بود كه برنامههاي خيلي محبوب تلويزيون، دير وقت پخش ميشد.از طرف ديگر، دليلي بر اينكه ميانگين ساعت رفتن به تختخواب به علت تماشاي تلويزيون ديرتر شده است، وجود ندارد.
يافتههاي ما حاكي از آن است كه ساعت رفتن به رختخواب در شهرهايي كه تلويزيون دارند، به طور متوسط تنها ۱۳ دقيقه ديرتر از شهرهايي است كه فقط راديو دارند و تعدادي والدين به ماگفتند از زماني كه تلويزيون به شهر آنها آمده است، كودكان به جاي خواندن در رختخواب، مستقيماً به خواب ميروند. در انگلستان، هيمل وايت، اوپنهايم و ونس (هيمل وايت،تلويزيون وكودك،۱۹۵۸، صفحات ۷۱-۳۶۹)، دريافتند كه از زماني پخش تلويزيوني آغاز شد،
متوسط ساعت رفتن به رختخواب تنها ۱۰تا۲۰ دقيقه به تعويق افتاد. در نيوانگلند تحقيقات مكابي(مكابي،تلويزيون،تاثير آن بر كودكان مدارس،۱۹۵۱،ص۴۳۱) نشان داد كه در خانوادههايي كه جديداٌ دستگاه تلويزيون خريده بودند، ساعت رفتن به رختخواب در روزهاي هفته تقريباً ۲۵دقيقه و يكشنبهها تقريباً ۱۵ دقيقه ديرتر از خانوادههايي بود كه هنوز تلويزيون نداشتند.
این ها فقط بخشی از متون این مقاله و تحقیق و پروژه به صورت پراکنده و ناقص می باشد ، برای دانلود تحقیق ، دانلود مقاله ، دانلود پروژه به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.