تاریخ انتشار | 15 ژوئن 2021 |
---|---|
فرمت فایل | قابل ویرایش- ورد – word |
تعداد صفحات | 15 صفحه |
تحقیق حاضر به بررسی تأثیر ساختار مالکیت شرکت و اندازه هیئتمدیره بر مدیریت سود برای نمونهای از شرکتهای ترکیهای پذیرفتهشده در بورس استانبول (ISE) برای دوره ۲۰۰۹-۲۰۱۲ میپردازد. ساختار مالکیت شرکت با دو متغیر اندازهگیری میشود که عبارتاند از مالکیت مدیریتی و مالکیت نهادی. اندازه هیئتمدیره را میتوان بهعنوان تعداد اعضای هیئتمدیره تعریف کرد. این تحقیق همچنین سه متغیر کنترلشده را استفاده میکند که عبارتاند از بازگشت دارایی، اندازه شرکت و اهرم افزایش سرمایه. مدل تعدیلیافته Jones (Dechow، Sloan و Sweeney، ۱۹۹۵) و روش رگرسیون چند متغیره برای بررسی تأثیر ساختار مالکیت شرکت و اندازه هیئتمدیره بر مدیریت سود مورداستفاده قرار میگیرند. نتایج همخوان با مطالعات پیشین نشانگر این است که مالکیت نهادی و اندازه هیئتمدیره از تأثیر معنادار منفی بر مدیریت سود برخوردارند، در عین اینکه تأثیر مالکیت مدیریتی بر مدیریت سود ازنظر آماری مثبت و معنادار است. این یافتهها همچنین روشن میسازند که بازگشت دارایی از تأثیر مثبت معناداری بر مدیریت سود برخوردار است. درعینحال تأثیر اهرم افزایش سرمایهبر مدیریت سود ازنظر آماری منفی و معنادار است.
کلیدواژهها: مدیریت سود، ساختار مالکیت، اقلام تعهدی اختیاری
سود حسابداری معمولاً روش متداول و موردپذیرش اکثریت برای ارزیابی عملکرد مالی یک شرکت است. درعینحال شرکتها میتوانند صورتهای مالی افشاشده را بهعنوان اصول عمومی پذیرفته حسابداری (GAAP-Generaly Accepted Accounting Principles) مورداستفاده قرار دهند. مدیریت سود را در صورتی میتوان قانونی دانست که مثلاً شرکت سود افشاشده را با استفاده دستورالعملهای GAAP تعدیل نماید تا بهعنوانمثال رویکردهای مربوط به داراییهای جاری نظیر تعیین ارزش موجودی و استهلاک را تغییر دهد. از سوی دیگر، مدیریت سود اگر با استانداردهای GAAP نظیر شتاب بخشیدن به شناسایی درآمد و شناسایی هزینههای تأخیری تطبیق نداشته باشد، تبدیل به فعالیت تقلب آمیز میشود (Yang، Chun و Ramadili، ۲۰۰۹)؛ بنابراین مدیریت سود میتواند راهی برای دستکاری صورتهای مالی افشاشده شرکت برای ارائه اطلاعات غلط به سهامداران و تأثیر بر سود قراردادی باشد که مبتنی بر سود حسابداری است (Healy و Wahlan، ۱۹۹۹). در سال ۱۹۸۹، Schipper نیز مدیریت سود را یکی از مداخلات تعمدی در فرایند گزارشگری مالی برای دستیابی به اهداف شخصی بهجای حداکثر نمودن ارزش سهامداران میداند. این امر میتواند منجر به تحریف صورت مالی توسط مدیران با استفاده از روشهای حسابداری شود و دستیابی به برخی از اهداف منجر به تضاد با رویکرد حداکثر سازی ارزش سهامداران را پیشبینی میکند.
در دو دهه اخیر، رسواییهای عظیم و شکست شرکتها در آمریکا، توجه محققین، قانونگذاران و شاغلین به مدیریت سود جلب شده و بهصورت جامع در آثار مالی موردتحقیق قرارگرفته است. برخی از مقالات قابلتوجه که در آن مبنای نظریِ تأثیر اندازه هیئتمدیره و ساختار مالکیت بر مدیریت سود بسط یافتهاند عبارتاند از Dechow، Sloan و Sweeney (1996)؛ Eisenberg، Sundgrenو Wells (1998)؛ Jensen (1993)؛ Healy و Wahlen(1999)؛ Jones(1991)؛ Shaikh، Iqbal و Shah(2012)؛ و Teoh، Welch و Wong(1998).
مطالعات پیشین اغلب بر عوامل محدودکننده مدیریت سود و انگیزههای مدیریت سود تمرکز داشتهاند. یک لیست جزئی از این مطالعات شامل Guidry، Leon و Rock (1999)؛ Healy (1985)؛ و Holthausen، Larcker و Sloan (1995) است. درعینحال، برخی از مطالعات نشان میدهد که برخی عوامل حاکم بر شرکتها بر مدیریت سود تاًثیر دارند؛ مثل Dechow و همکاران (۱۹۹۵۶، ۱۹۹۶) که استدلال میکنند سهامدارانی که از تعداد بسیاری سهام برخوردارند میتوانند با نادیده گرفتن سود ناشی از فعالیتهای مدیریت، به صورتهای مالی یک شرکت بهبود بخشند. در سال ۱۹۹۵، Warfield، Wild and Wild در مورد مدیرانی به بحث مینشینند که مالک درصد بالایی از سهام یک شرکت هستند و به نظر میرسد کمتر از انگیزه تغییر صورتهای مالی افشاشده برخوردار باشند. بعلاوه، سرمایهگذاران نهادی نسبت به سرمایهگذاران فردی از توان بیشتری برای کشف مدیریت سود برخوردارند زیرا توان دسترسی بهموقع به اطلاعات مربوطه را دارند (Balsam، Bartov و Marquardt،۲۰۰۲)؛ بنابراین آثار مالی آشکار میسازند که ساختار مالکیت یک شرکت یکی از عوامل مهم محدودکننده مدیریت سود است.
بنابراین، نتیجه روشهای مدیریت سود برای هر کشور قابل تعمیم نیست. هر کشور باید بهطور مستقل بررسی شود تا تأثیر، ارتباط و قابلیت کاربرد این مدلها در آن تعیین شود؛ بنابراین تحقیق حاضر به بررسی تأثیر اندازه هیئتمدیره و ساختار مالکیت شرکت بر مدیریت سود برای یک نمونه از شرکتهای ترکیهای پذیرفتهشده در سازمان بورس استانبول (ISE) برای دوره ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ میپردازد. یافتهها نشان میدهند که مالکیت نهادی و اندازه هیئتمدیره از تأثیر معنادار منفی بر مدیریت سود برخوردارند، درحالیکه تأثیر مالکیت مدیریتی بر مدیریت سود ازنظر آماری معنادار و مثبت است. نتایج، همچنین روشن میسازند که بازگشت دارایی از تأثیر معنادار مثبت آماری بر مدیریت سود برخوردار است. درهرحال، تأثیر اهرم افزایش سرمایهبر مدیریت سود ازنظر آماری معنادار و منفی است.
بر مبنای آگاهی ما، مقاله حاضر اولین مقالهای است که تأثیر اندازه هیئتمدیره و ساختار مالکیت را بر مدیریت سود در ترکیه موردبررسی قرار میدهد. نتایج این مقاله میتواند برای سرمایهگذاران اطلاعات مفیدی در ارزیابی تأثیر ساختار مالکیت بر مدیریت سود فراهم آورد. این یافتهها، همچنین به سیاستگذاران کمک میکنند که به طراحی سیاستهایی اقدام کنند که تردید را در افشای عملکرد مالی و اقتصادی یک شرکت کاهش میدهد.
بخش باقیمانده این تحقیق به شرح زیر تنظیمشده است. بخش۲، دربرگیرنده مروری بر آثار است، بخش ۳، مدل و روششناسی را ارائه میکند، بخش ۴، در مورد دادهها به بحث مینشیند. بخش ۵، به ارزیابی یافتهها میپردازد و سرانجام، بخش ۶ نتایج تحقیق را دربر میگیرد.
این ها فقط بخشی از متون این مقاله و تحقیق و پروژه به صورت پراکنده و ناقص می باشد ، برای دانلود تحقیق ، دانلود مقاله ، دانلود پروژه به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید. ( بالای صفحه )
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.