تاریخ انتشار | 25 ژانویه 2022 |
---|---|
فرمت فایل | ورد ـword ـ قابل ویرایش |
تعداد صفحات | 90 صفحه |
این فایل نمونه تکمیل شد کارورزی دارای موضوعاتی مثل مقدمه چکیده نتیجه گیری و… می باشد ودر۹۰صفحه تنظیم شده است و دارای پسوند word وردقابل ویرایش است
قطعا یکی از مهم ترین راه های آشنایی دانشجو معلمان با شیوه ها و فنون تدریس، چگونگی بهره گیری ازآنها و واکنش بهتر نسبت به رفتارهای مختلف و خاص دانش آموزان در سنین نوجوانی، شرکت فعال درجلسات کارورزی است .چراکه دانشجو معلم در این دوره ها می تواند با نگاه نقادانه و بررسی آزمون وخطاهای تدریس معلمان دیگر، بهترین شیوه های تدریس را در دوران معلمی اتخاذ کند و دانش آموزان را درجهت نیل به اهداف آموزشی و تربیتی یاری برساند .درواقع می توان گفت که کارورزی فرصتی است برایکسب تجربیات جدید و تعمیق آنها در جهت توسعه شایستگی های معلمی .برخورد با مسائل مختلف درکارورزی در زمینه های آموزشی و تربیتی موجب می گردد که دانشجو معلم بتواند نظرات و تفکرات خود رانیز به بوته نقد ببرد و آن را با شرایط موجود مقایسه کند .در نتیجه می تواند تلفیقی مناسب ازرفتارها و شیوههای تربیتی برای خود ایجاد کرده و برنامه ریزی درست تری در جهت نزدیک سازی شرایط واقعی با شرایطمطلوب انجام دهد .مسلم است که هیچ جانشینی برای تجربه عملی وجود ندارد .کارورزی ابزاری برای تبدیلتئوری به عمل و همچنین تالشی برای ایجاد پیوندهایی بین محیط عملی و مراکز آموزشی است .برای انجامکنکاش شغلی نیز کارورزی از بقیه گزینه ها مناسب تر است .واضح است که هرگز نمی توان از طریق مطالعهیا گفت و گو با افراد مطلع به اطالعات کافی و مورد نیاز برای کنکاش شغلی دست یافت .کارورزی یک تجربهدست اول و عملی است که به فرد اجازه می دهد بهترین نتیجه گیری ها را درباره ارتباط احتمالی خود و یکزمینه شغلی، انجام دهد .در ضمن کارورزی ممکن است به کارورز مهارت هایی را بیاموزد که دارای آنهانباشد .زیرا دوره های کارورزی و تجربیات کسب شده در آن دید بازتری به کارورز می دهد تا آزمون و خطادر این دوران سپری گردد و به محض شروع به کار بعنوان معلم، بیشترین بازدهی را داشته باشد .هدفکاورزی چیزی جز شکوفایی حداکثری استعدادها و توانایی ها درجهت پیشبرد اهداف کلان آموزشی و تربیتیو ارتقای سطح کیفی آن نیست.
در اولین روز کارورزی از شب قبل لباس های خودم را آماده کرده بودم تا صبح دیر نکنم آلارم گوشی ساعت هفت به صدا درآمد بلند شدم و بعد از مسواک و شست و شوی صورت به همراه خانواده صبحانه خوردیم چون مدرسه ای که کارورزی من در آنجا بود نزدیک خانه ما بود زمان زیادی برای رسیدن به آنجا نمی خواستم بنابراین عجله نمی کردم قبل از پوشیدن لباس کمی به خودم رسیدم و بعد از زدن یک کرم مرطوب کننده تیپ مشکی سادهای زدم و کیفی را که برای همین روز خریداری کرده بودم برداشتم و در حین خروج از منزل مادرم برای دفع بلا و بنا به عادت خود مرا از زیر قرآن رد کرد و من به راه افتادم چون مسیر زیاد طولانی را نباید طی می کردم و همچنین به پیاده روی علاقه داشتم پیاده تا مدرسه به راه افتادم در تمام طول مسیر به این فکر می کردم که باید چگونه برخوردی داشته باشم؟!؟ آیا ظاهر مناسبی دارم ؟!؟آیا مرتب هستم!؟؟ برای شروع صحبت با معلم و مدیر اول باید از کجا شروع کنم؟!؟ ذوقی که برای رفتن به مدرسه داشتم وصف ناپذیر بود مدرسه شهیده سمیه دو کوچه بالا تر از خانه ما بود و از وسط کوچه ها جاده ای در حال ساخت است برای به موقع رسیدن و شاید زودتر رسیدن به مدرسه از میانبر وسط کوچه رد شدم وارد کوچک شدم به داخل بریدگی که مدرسه در آن وجود داشت رفتم به در بزرگ آبیرنگ مدرسه رسیدم کمی صبر کردم و نفسی عمیق کشیدم و با یک بسم الله وارد مدرسه شدم از دیدن حیاط مدرسه با درختانی که دور تا دور حیاط کاشته شده بود و پاییز غم خود را به برگ ها داده و آنها را بیمار و زرد رو کرده بود و همچنین برگ هایی که طاقت بیشتر روی شاخه ماندن را نداشته و به زمین افتاده بودند لذت بردم آرام و با طمأنینه به طرف سالن رفتم در سالن بسیار سفت بود کمی زور زدم تا در با صدای ناهنجاری که شاید در شلوغی زنگهای تفریح و روزهای دیگر مدرسه زیاد به چشم نمی آمد اما چون مدرسه خالی بود صدا خیلی بد در سالن پیچید وارد سالن که شدم اولین چیزی که توجهم را به خود جلب کرد نقاشی پرچم آمریکایی بود که در ورودی سالن پشت در روی زمین کشیده شده بود و رد پای دانش آموزان رنگ آن را کمرنگ کرده بود بعد از تصویر پرچم تابلو اعلانات بزرگی که در سمت چپ سالن بود توجهم را جلب کرد تابلویی برای نفرات برتر مدرسه در هر پایه بود چون زود تر از موعد مقرر به مدرسه رسیده بودم مشکلی برای کمی وقت تلف کردن نداشتم بعد از مطالعه کردن تابلو به سمت دفتر مدرسه رفتم که اول راهرو سمت راست بود در کنار در میزی وجود داشت که روی آن مایع ضد عفونی کننده الکل دستکش و دستمال کاغذی وجود داشت با یک نفس عمیق دیگر تقه ای به در زدم و وارد دفتر شدم با مدیر و معاون که در دفتر حضور داشتند و احوالپرسی کردم و با خبری که به بنده دادند بسیار ناراحت و گرفته شدم خانوم روشنی مدیر مدرسه گفتند که به دلیل شرایط خرابه منطقه مدرسه ها را تعطیل کردند و ما باید به طور مجازی تدریس را آغاز کنیم حالم گرفته شد چرا که دوست داشتم اولین روز کارورزی من با حضور دانش آموزان و هم صحبتی با آنها شروع شود اما حیف…. نشد…..!
بعد از کمی صحبت راجع به کرونا و وضعیت خراب کشور و شنیدن تجربیات معاون مدرسه سرکار خانوم موسوی (از تابلویی ک مشخصات کادر آموزشی در آن درج شده بود نام ایشان را فهمیدم) درباره کارورزی و چگونگی انجام این دوره و یک سری نصیحت های مفید به من قصد رفتن کردم ک همانموقع خانوم روشنی شماره بنده را گرفت و شماره معلم راهنما را به من داد تا بنده در برنامه شاد عضو شوم با قیافه ناراحت و محزون از مدرسه خارج شدم و از همان میانبر به خانه برگشتم برادرم مرا مسخره میکرد او میگفت مامان پشت سرت آب ریخت ولی نگفت برو سر یک ساعت نشده برگرد که… کمی خندیدیم و ماجرا را برایشان تعریف کردم و آنها هم به حال من تاسف خوردند و من هم رفتم تا به کارهای دیگری که داشتم برسم کرونا باعث شد شیرین ترین و به یاد ماندنی ترین روز زندگیم را اینگونه بگذرانم و خاطره چندان خوبی از آن نداشته باشم!…
این ها فقط بخشی از متون این مقاله و تحقیق و پروژه به صورت پراکنده و ناقص می باشد ، برای دانلود تحقیق ، دانلود مقاله ، دانلود پروژه به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید. ( بالای صفحه )
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.