بازار مالی بنا بر تعریف به دو بخش برحسب سررسید تقسیم میشود. یکی بازار اعتبارات کوتاهمدت (معمولا تا یک سال) که به آن بازار پول گویند و دیگر بازار بلندمدتتر (بیش از یک سال) که به آن بازار سرمایه گویند. البته بعضی تقسیمبندیها دامنهء منابع کوتاهمدت را تا پنج سال هم بسط میدهد.
تاریخ انتشار | 29 اکتبر 2018 |
---|---|
تعداد صفحات | 9 صفحه |
فرمت | word ورد – قابل ویرایش |
دانلود تحقیق کارآیی بازار پول در ایران مقاله در مورد بازار چول است که پروژه اقتصاد کارآیی بازار پول در ایران رشته اقتصاد است.
همانطور که گفته شد، ایران همواره اقتصادی برنامهای داشته و به خصوص بعد از انقلاب این روند تشدید شده است. باید به عواملی که به هر سه مرحله حرکت پول اثر میگذارند، توجه کرد.
در دوران قبل از انقلاب سیاستی که بر هر سه مرحله اثر میگذاشت، گستردهتر و متعددتر بود، زیرا امکان استفاده از ابزار بهره وجود داشت و استفاده از ابزار اوراق قرضه هم آزادتر بود، هرچند
که قبل از انقلاب هم اوراق قرضه نتوانست نقش مهمی در اقتصاد ایران داشته باشد، در صورتی که در کشورهای خارجی یکی از مهمترین ابزارهای سیاست پولی اوراق قرضه بوده و هست.
در دوران بعد از انقلاب، ابزارها در تعداد محدودی خلاصه شد و اکنون حداکثر و حداقل سود در معاملات مضاربهای تعیین میشود. همین کار را در معاملات اقساطی میتوانیم انجام دهیم; میتوانیم
حداقل و حداکثر میزان هر یک از عقود را برای هر شخص حقیقی یا حقوقی تعیین کنیم. بعد میتوان تقسیمبندی برحسب بخش را اعمال کرد.
بازار پول در همهء کشورها همیشه از بازار متشکل و بازار غیرمتشکل تشکیل میشود. بازار متشکل، بازاری است که باز است و شناخته شده است. بازار غیرمتشکل بازاری است که
باز نیست و شناخته شده هم نیست; بین افراد تشکیل میشود، و نهادهای مشخصی که بنا بر مقرراتی خاص ثبت شده باشند و با مقرراتی خاص عمل بکنند، در آن درگیر نیستند; بلکه،
همان طور که گفته شد، بین افراد به انواع طرق جریان دارد. بازار غیرمتشکل در کشورهایی که بازار متشکل وسیعی دارند، مثل کشورهای پیشرفتهء صنعتی، بازار بسیار کوچکی است اما وجود دارد.
هرچه به سمت کشورهای در حال توسعه میآییم، بازار غیرمتشکل پولی آنها وسیعتر میشود. یکی از مشخصههای کشورهای در حال توسعه بزرگ بودن بازارهای غیرمتشکل است.
در این بازارها میبینید که مراجعه به غیربانک، غیربازار سهام و غیرموسسات بیمه برای استفاده از منابع مالی بسیار زیاد و بسیار گسترده است. متاسفانه با وجود وسیع بودن این بازار،
اطلاعات کمی در مورد ابعاد دقیق آن، بازیگران آن و نرخهای آن وجود دارد.
در مورد این بازار اطلاعات بسیار کم است و تنها اطلاعی که از آن میتوان داشت این است که نرخها حدودا چیست. حجم این بازار را با روشهای بسیار مندرآوردی میتوان تخمین زد،
آن هم با تقریب بسیار بالا. ولی نمیتوان به طور دقیق تعیین کرد که حجم بازار چیست. بحثی که ما در اینجا عرضه میکنیم محدود به بازارهای متشکل است.
ترتیبات عملیاتی این بازار در دوران بعد از انقلاب اینگونه جهت یافت که بخش دولتی بسیار وسیع شد. نه تنها وسیع شد، بلکه مهم هم شد، چرا که همراه با شروع جنگ، مجبور شدیم
منابع را برای آن بخش و به منظور خاصی که برای اکثریت مردم توجیه شده بود، تجهیز کنیم و به این بخش اهمیت بیشتری بدهیم. بنابراین، بیشتر امکانات بازار پول ما و سیستم بانکی
کشور متوجه بخش دولتی شد. این در حالی بود که ابزارهای ما بسیار محدود میشد، مثلا اوراق قرضه در این دوره به طور کلی بلااستفاده ماند.
دولت متوجه بانک مرکزی شد و چون مملکت در جنگ بود، دولت به ناچار باید از بانک مرکزی استقراض میکرد و این باعث تولید پول میشد. در نتیجه، مرحلهء تکثیر پول هم به
سرعت انجام میگرفت و در این زمان نقدینگی جامعه نیز به سرعت افزایش مییافت و چون این روند تورمی بود، تورم افزایش مییافت. چنین بود که از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸، متوسط سالانهء
رشد نقدینگی ۲/۱۹ درصد بود. یعنی در هر سال و طی ۱۰ سال، نرخ رشد نقدینگی همین بود.
طی همین دوره، مجموع رشد تولید ناخالص ما برای تمام دورهء ۱۰ ساله فقط ۵/۱ درصد بود،هر چند که رشد نقدینگی در سالهای اخیر یعنی در سالهای ۶۸، ۶۹ و ۷۰ باز هم به طور متوسط ۲۲ درصد در سال بوده، اما موقعیتی که باید آن را مبنی بر حرکتی امیدوارکننده و نیز مبنی بر روندی بلندمدت دانست که در حال حاضر زمینههای ابتدایی آن فراهم میشود، و اثرات بلندمدتش بعدا معلوم خواهد شد، رشد تولید است. اصولا تولید کاری است که کوتاهمدت نیست.
اگر به آن طرف قضیه نگاه کنیم طبق همان آماری که قبلا داده شد، در این دوره رشد متوسط تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت پنج درصد در سال است; یعنی درست است که رشد نقدینگی ادامه یافته و حتی به عللی تشدید شده است و من آن علل را تشریح خواهم کرد، اما از طرفی تولید هم بهبود یافته و چون تولید امری بلندمدت است، این حرکت هنوز به شتاب لازم نرسیده، چرا که نقدینگی را میتوان به سرعت در جامعه بالا برد اما نمیتوان تولید را به سرعت بالا برد; تولید احتیاج به زمینهسازیهایی دارد که اگر رشد آن اکنون پنج درصد است، با کارهایی که میشود و با رهنمودهایی که میدهند، باید این رشد تولید ناخالص داخلی ما تثبیت شود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.