تاریخ انتشار | 22 آوریل 2022 |
---|---|
فرمت فایل | ورد ـ word ـ قابل ویرایش |
تعداد صفحات | 31 صفحه |
این تحقیق مقاله دارای موضوعاتی همچون مقدمه تحلیل نتیجه گیری و … می باشد ودر ۳۱ صفحه تنظیم شده است و دارای پسوند ور word قابل ویرایش است
وضعيت دنياي كسب و كار امروز و رقابت روزافزون در عرصه هاي مختلف تجارت بيانگر آن است كه سازمان هايي كه در پي كسب نتايج مطلوب هستند، بايد نيروي كار با انگيزه اي داشته باشند. فراگيري روش هاي ايجاد انگيزه در افراد، از جمله مهارت هاي مهمي است كه هر مدير بايد از آنها برخوردار باشد.
انگيزه عبارت است از ميل و اراده فرد به انجام يك كار، در گذشته تصور مي شد كه انگيزه بايد خارج از وجود افراد به آنها تزريق شود، اما امروزه اعتقاد بر اين است كه هر فرد به وسيله يك سري نيروهاي مختلف دروني و بيروني انگيزه پيدا مي كند. بهترين كار اين است كه كاركنان را ترغيب كنيد تا انگيزه خود را با نيازهاي سازمان همسو كنند. امروزه سازمانها براي بهره برداري بهتر از توانايي هاي بالقوه كاركنان به سرعت از ساختار (دستوردهي – نظارت) فاصله مي گيرند و به سمت (توصيه – توافق) روي مي آورند تا از اين طريق بهتر بتوانند در افراد ايجاد انگيزه كنند. اين تغيير نگرش زماني آغاز شد كه كارفرمايان متوجه شدند پرداخت پاداش بسيار اثربخش تر از تهديد آنها به تنبيه و توبيخ است، پذيرش تكنيك هاي انگيزشي مديران به وسيله كاركنان هر سازماني مستلزم آن است كه قبلاً محيطي براي آنها ايجاد كرده باشد كه در آن، يك سري نيازهاي مهم انساني برآورده شده باشد. به كارگيري پاره اي از اين تكنيك ها كه زمينه ساز ايجاد انگيزه از سوي مديران براي بهبود كيفيت و پيشرفت امور سازماني است معطوف به نكات زير است:
اولاً: كاركنان سازمان بايد از نقش خود و اهميت آن باخبر باشند، برخورد خوب با كارمندان از ديگر روش هاي ايجاد انگيزه است. به كارمندان خود احترام بگذاريد تا آنها نيز به شما احترام بگذارند. تا آنجا كه در توان شماست به شرايط كار و مسائل مربوط به حقوق و پست و موقعيت، امنيت شغلي و جو محيطكار توجه و به موقع به آنها رسيدگي كنيد تا افراد در محيطي راحت و با خيالي آسوده كار كنند. با مشكلات شخصي كه هر از گاهي براي كارمندانتان پيش مي آيد برخوردي مثبت و سازنده داشته باشيد و با آنها ابراز همدردي كنيد. كارمندان خود را به شركت در تصميم گيري ها تشويق كنيد و تا آنجا كه ممكن است افراد را در جريان امور قرار دهيد.
ترديد و بي ثباتي باعث كاهش انگيزه مي شود، گسترش بحث و گفت وگو، ايجاد فرهنگ پرهيز از سرزنش، جلب همكاري كاركنان، حمايت و قدرداني، ايجاد فرصت براي ارتقاي كارمندان توانا و جوان، ايجاد فرصت فعاليت هاي ورزشي در خارج از محيط كار، جلب همكاري از طريق مشوق هاي بدون هزينه مانند تجليل در حضور جمع و تقدير كتبي از ديگر عوامل مهم در انگيزش كاركنان است. نشان دادن ابتكار عمل از سوي كارمندان، يكي از علايم بالا بودن سطح انگيزش در محيط كار است. تا آنجا كه امكان دارد به افراد فرصت دهيد تا از ابتكار عمل و خلاقيت خود در انجام امور استفاده كنند، از كارمندان تازه وارد به گرمي و صميميت استقبال كنيد تا بهتر بتوانيد از توانايي هاي آنها استفاده كنيد. درمورد همكاران و كارمندانتان شخصاً قضاوت كنيد و تحت تا ثير حرف هاي ديگران قرار نگيريد، به خاطر داشته باشيد كه چگونگي ارزيابي و دادن پاداش به افراد، در عملكرد آنها تا ثيرگذار است. همچنين ميزان مزايا و عوامل انگيزشي كاركنان خود را براساس ميزان مسئوليت و كمك آنها درجهت تحقق اهداف سازمان تعيين كنيد و نه براساس ارشديت يا مقام.
زمانی كه كارمندی با سطح عملكرد بالا به مقام مدیریت ترفیع مییابد، برخی اوقات تنها یك تفكر سطحی صرف این میشود كه مدیر جدید چگونه میتواند به طور موثر در زیر دستانش انگیزش ایجاد كند.
ممكن است چنین به نظر برسد كه توانایی برای انگیختن افراد استعداد ذاتی باشد كه ممكن است فردی آن را دارا باشد و یا نباشد، اما این توانایی را میتوان از طریق اصلی كه ((مدیریت انگیزش)) نامیده میشود، مورد بررسی قرار داده و اكتساب كرد.
مدیریت انگیزش بر روی سه شرط اعتماد به نفس، اطمینان و رضایت تمركز دارد.
غفلت از توسعه و گسترش این مهارت برای مدیران هزینه بالایی دارد. زمانی كه كاركنانی با سطح عملكرد بالا مشكلات انگیزشی حل نشدهای داشته باشند، امكان دارد سطح عملكرد آنها پایین آمده و یا كار خود را به منظور اكتساب كار دیگری رها سازند.
از سویی اگر در كاركنانی كه سطح عملكرد پایینی دارند، به منظور ارتقای سطح عملكردشان انگیزش ایجاد نگردد، نتایج را پایین كشانده و باعث كاهش بهرهوری در میان دیگر اعضای تیمشان خواهند شد. بدتر اینكه آنها بندرت كار خود را رها میسازند، چرا كه جایی برای رفتن ندارند. مساله عمده این است كه وقتی كه كاركنان مشكلات انگیزشی داشته باشند، مدیران هزینههای سنگینی را متحمل میشوند.
زمانی كه كاركنان بر این جمله باور دارند كه ((من نمیتوانم این كار را انجام دهم))، آنها میل دارند كه از كار خود دست بكشند و یا حداكثر اینكه آن كار را با دو دلی انجام میدهند. فقدان اعتماد به نفس یك مشكل درون گستر انگیزشی است. آن زمانی رخ میدهد كه انتظارات از سطح عملكرد غیرواقعی بوده، حجم كار به طور غیرممكن زیاد باشد و آموزش تا اندازه نیازهای كاركنان تنزل پیدا كرده و در آن سطح حفظ شود.به علت واقع بین نبودن مدیران نسبت به اهمیت این مساله، كاركنان نسبت به گفتن اینكه ((آنها نمیتوانند كارشان را انجام دهند)) ترس دارند. بسیاری از كاركنان میترسند كه اگر چنین بگویند، مدیر، آن كار را به شخص دیگری تفویض كرده و آنها كار خود را از دست بدهند، لذا كاركنان تظاهر میكنند كه همه چیز خوب پیش میرود. در نتیجه به مشكل اعتماد به نفس آنها توجهی نمیشود. در این میان فرهنگ سازمانی نیز شریك جرم است كه به كاركنان اجازه نمیدهد تا آزادانه در باره مشكل اعتماد به نفس صحبت كنند.زمانی كه كارمندی میگوید كه میتواند كاری را انجام دهد، یك مدیر خوب قادر به تشخیص این مساله هست كه آیا واقعاً كارمند میتواند آن كار را انجام دهد یا خیر. برای مثال اگر كارمندی نسبت به واگذاری كاری به وی با این جمله عكسالعمل نشان دهد كه: ((اگر همه چیز خوب پیش برود، گمان میكنم كه احتمالاً از عهده كار برآیم)). روشن است كه این كارمند مشكل اعتماد به نفس دارد. همچنین اگر كارمندی نسبت به واگذاری كاری به وی نظر خود را بیان نكرد، مدیریت میتواند به روشهای دوستانه برنامهریزی را به منظور انجام دستورالعملها جویا شود.
نكته مهم دیگر این كه، مدیران میتوانند به وسیله واگذاری كارها به كاركنان كه ذاتاً كاری را خوب انجام داده و از انجام آن لذت میبرند، انگیزش را بهبود بخشند. وقتی كاركنان به طور ذاتی میتوانند كارشان را خوب انجام بدهند، همه آنها میدانند كه از عهده كار برمیآیند، در نتیجه مشكل اعتماد به نفس وجود نخواهد داشت.
زمانی كه كاركنان بر این باور باشند كه پاداشها ودریافتهای آنان با عملكرد آنها متناسب نیست، آنها با یك مانع انگیزشی مواجهند. زمانی كه كارمندی میگوید: ((من به آنچه كه شایسته عملكرد من است نخواهم رسید))، وی مشكل اطمینان دارد.برای مدیران شناخت مشكل اطمینان آسان است، چرا كه خود كاركنان آن را بیان میكنند. با این وجود دو مشكل وجود دارد كه مدیران با آن مواجهند، اول اینكه مشكل اطمینان بسرعت قابل رفع نیست و زمان میبرد تا اطمینان ایجاد شود. دوم اینكه ارائه چیزی كه شایسته عملكرد كاركنان است برخی اوقات تبعات نامساعدی را در پی دارد.ارائه پاداش به كاركنانی كه دارای سطح عملكرد بالایی هستند ممكن است آسان باشد، ولی دریغ كردن پاداش از كاركنانی كه ضعیف عمل میكنند برخی اوقات ناراحت كننده است. بخصوص زمانی كه این افراد، افرادی آشوب برانگیز و یا برعكس كاركنانی وفادار، فداكار و سخت كوش باشند.ارائه چیزی كه درخور عملكرد كاركنان باشد، مهم است. برای انجام این كار برخی مدیران به كاركنانی كه ضعیف عمل میكنند و به همكاران آنها پیامی میدهند مانند والدینی كه به دو بچه خود پیام میدهند كه اگر اتاق مشتركشان را مرتب سازند به آنها جایزه خواهند داد. سپس به هر دوی آنها جایزه میدهند، در صورتی كه یكی از آنها اتاق را مرتب ساخته است. این كار به هر دو بچه میآموزد كه آنها برای به دست آوردن چیزی كه میخواهند مجبور نیستند كاری را انجام دهند. متاسفانه بسیاری از كاركنان این آموزه را یاد گرفتهاند و این علت اصلی مسایل انگیزشی و عملكردی د رمحیط كار است.اشتباه دیگری كه مدیران مرتكب میشوند این است كه وظایف و كارها را به كاركنان محول كرده و هرگز پیگیر آن نمیشوند آنها ممكن است فكر كنند كه با دادن جا و مكان و استقلال، كار درستی انجام دادهاند، اما در حقیقت آنها رفتارهای مثبت را تقویت نكردهاند یا بهتر بگوییم رفتارهای منفی را اصلاح نكردهاند.كاركنان میخواهند كه مدیر پس از واگذاری وظیفه، پیگیر كارها باشد تا بداند كه آنها كار را درست انجام میدهند و بفهمد كه آنها چه كاری را بهتر میتوانند انجام دهند. تناسب داشتن نتایج عملكردهای مثبت با پاداشها و دریافتیهای كاركنان باعث تقویت این رفتارها شده و بهرهوری را افزایش میدهد.
و…
این ها فقط بخشی از متون این مقاله و تحقیق و پروژه به صورت پراکنده و ناقص می باشد ، برای دانلود تحقیق ، دانلود مقاله ، دانلود پروژه به صورت کامل لطفا آن را خریداری نمایید. ( بالای صفحه )
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.