تاریخ انتشار | 10 ژوئن 2021 |
---|---|
فرمت فایل | word- ورد – قابل ویرایش |
تعداد صفحات | 242 صفحه |
با توجه به نتايج حاصل از دادههاي مربوط به اين فرضيه نشان ميدهد كه بين ميانگينهاي دو گروه مورد بررسي اختلاف معناداري وجود دارد (۰۲۵/۰ P< و ۲٫۴۵۹-t =). بنابراين چون سطح معناداري ۰۱۸/۰ كمتر از ۰۲۵/۰ است، فرض صفر يعني برابري ميانگين دو گروه رد ميشود.
علاوه بر اين با بررسي ميزان اختلاف ميانگين هر يك از دو گروه پيش آزمون و پس آزمون مشاهده ميشود ميزان اختلال در گروه آزمايشي آموزش مديريت رفتاري والدين كاهش بيش تري نسبت به گروه آزمايشي آموزش تنظيم حافظه كاري داشته است.
بنابراين فرضيه سوم رد شده يعني ميزان كاراني آموزش تنظيم حافظه كاري نسبت به آموزش مديريت رفتاري والدين در كاهش ميزان اختلال كودكان داراي ADHD بيش تر نيست.
از آنجایيكه بيش ترين نمودهاي ADHD ار ميتوان در تفاوت رفتاري كودكان مبتلا به اين اختلال مشاهده نمود. از طرفي ديگر اولين گزارشها توسط والدين يا معلمان مشكلات رفتاري در درجه اول ميباشند به ويژه زماني كه ميزان بالاي خصومت و رفتارهاي مقابله جويانه، شدت عمل مادران درمانهاي رفتاري را بعنوان اولين گزينه مطرح ميسازد. (دنفورث، ۲۰۱۰)، (زومبريك، ۲۰۰۵)، (ايروين، ۱۹۹۹)، (كودرزي، ۱۳۶۹)، (دهكانپور، ۱۳۷۷) و (غني زاده، ۱۳۸۴) نيز بر لزوم اولويت رسيدگي به مسايل رفتاري كودكان دلالت دارد.
بنابراين مسایل شناختي كودك ممكن است تحت شعاع شدت و رفتارهاي همراه بيش فعالي و تكانشگري قرار گيرد.
ميزان كارایي روش آموزش مديريت رفتاري والدين داراي تحصيلات عالي در كاهش ميزان اختلال كودكان داراي اختلال نارسایي توجه- فزون جنبشي بيش تر است.
براي آزمون اين فرضيه سطح تحصيلات عالي والدين درفراگيري آموزشها و اجراي آموزشها از طرفي و از طرف ديگر كاهش نشانههاي اختلال ADHD كودكانشان تأثير بيش تري دارد، با استفاده از آزمون t مشخص شد كه بين ميانگين گروههاي مورد بررسي اختلاف معناداري وجود ندارد(۰۲۵/۰ P< و ۱٫۱۷۴ t =).
بنابراين دليلي براي رد فرض صفر وجود نداشته و فرضيه تحقيقي ما رد ميشود. بدين معنا كه سطح تحصيلات والدين تأثير قابل ملاحظه آماري در كارایي مداخله (كاهش اختلال) نداشته و مستقل از سطح تحصيلات والدين عمل كرده است. به بياني ديگر ميزان كارایي مداخلات از طريق آموزش مديريت رفتاري والدين در هر دو گروه داراي تحصيلات عالي و غير عالي يكسان ميباشد.
اكثر والدين از بي ثمر بودن شيوه برخورد با كودك آگاهي دارند و علاقهمند به آموختن مهارتهاي نوين ميباشند (لوايس، ۲۰۰۳). هر چند مطالعه فتحي (۱۳۷۴)، حاكي از موفقيت برنامه آموزش رفتاري مادران با سوادتر بوده است.
ميزان كارایي روش آموزش مديريت رفتاري والدين داراي سنين پایينتر در كاهش ميزان اختلال كودكان داراي اختلال نارسایي توجه- فزون جنبشي بيش تر است.
براي آزمون اين فرضيه نتايج حاصل از مقايسه ميانگينها براي گروههاي مورد مطالعه تفاوت معناداري را نشان ميدهد بنابراين فرض برابري ميانگين در دو گروه سني در پيش آزمون و پس آزمون گروه مورد مطالعه رد ميشود. به عبارتي سن والدين در كاهش ميزان اختلال در گروه آموزشي مديريت رفتاري مؤثر است. به منظور بررسي جهت اين تأثير اختلاف ميانگين دو گروه سني مورد مطالعه، نتايج نشان ميدهد والديني كه سن پایينتر داشتهاند، ميزان كاهش اختلال كودكان بيش تر بوده است. اين موضوع نشان ميدهد كه كارایي مداخلات از طريق ارایه آموزش مديريت رفتاري به والدين داراي سنين پایينتر در كاهش ميزان اختلال كودكان داراي اختلال نارسایي توجه- فزون جنبشي (ADHD)، بيش تر است. نتايج مطالعه فتحي (۱۳۷۴)، نيز مؤيد موفقيت ارایه اين مهارتها در مادران كم سنتر در كاهش نشانههاي اختلال ADHD بوده است
با توجه به ويژگي هاي رفتاري كودكان ADHD، اولين شكايات والدين رفتارهاي فزوني يافته و تكانشي شده كودك خود ميباشد. اين والدين معمولاً بدليل عدم آشنايي با اصول و تكنيكهاي علمي رفتاري، معمولاً با شيوههاي سنتي و تربيتي سعي دارند كه كودك مشكل دار خود را كنترل نمايند. اما دایماً با شكست مواجه شده و با استفاده از از روشهاي غير متعارف بر مشكلات كودك ميافزايند. درمان دارويي به ميزان زيادي مشكلات كودك را تحت كنترل در ميآورد. اما آنچه كه ياد گرفته شده است و بعنوان عادت رفتاري در آمده يا بعنوان كمبود رفتاري وجود دارد ميبايستي توسط والدين با روشهاي رفتاري اصولي كنترل و مديريت شود.اين روشها همان فراگيري تكنيكهاي رفتاري است كه در اين مطالعه بكار گرفته شد. قريب به اتفاق والدين از اين روشها اطلاع چنداني نداشتند. اين والدين پس از دريافت آموزشها مديريت رفتاري موفق شدند بسياري از رفتارهاي كودكان خود را مديريت كرده و فضاي پر تنش قبلي را به محيط آرام تبديل، و تعامل را جايگزين تقابل رفتاري نمايند. اين اثرات رفتاري در نتايج حاصل بين پيش از مداخله و پس از مداخله مؤيد موفقيت روش بكار گرفته شده است
يكي از مشكلات طولاني مدت كودكان مبتلا به ADHD بي توجهي است. اين مشكل زماني بيش تر نمود پيدا مي كند كه كودك پا به محيط آموزشگاهي مي گذارد. او نميتواند هم پاي هم سن و سالان خود به انجام تكاليف شناختي خود بپردازد. بدنبال اين امر اين كودكان اطلاعات و آموزشهايي را كه بايد فرا بگيرند و بر آن متمركز شوند به راحتي از آن ها پرش كرده و از اين شاخه به آن شاخه، وظايف شناختي را ناتمام رها ميكنند. همانطور كه در پيشينه اين پژوهش آمده مطالعات جديد اثبات كرده كه درگاه ورود اطلاعات يعني حافظه كاري براي توجه و تمركز بر داده هاي شناختي در اين كودكان دچار مشكل است. اين كودكان اطلاعات را قبل از ورود براي پردازش رها ميكنند. بخشهايي از مغز اين كودكان كه در قسمتهاي پيش پيشاني و آهيانه اي درگير در حافظه كاري است، كمتر فعال ميباشد. اين يافتهها بر اساس مطالعات تصوير برداري از مغز نيز به اثبات رسيده است. تمرينهاي حافظه كاري و مقايسههاي پيش از تمرين و پس از تمرين در اين كودكان نشان داده كه اين مناطق مغزي داراي گستردگي فعاليت شده اند و از طرفي موجب كاهش نشانههاي ADHD كودكان شده است. در اين مطالعه نيز تلاش گرديد تا با ارایه تمرينهايي با استفاده از فناوري اطلاعاتي و ارتباطي در قالب بازيهاي رايانهاي در يك فضاي بسيار انگيزشي كودكان را تشويق به تمرينهاي حافظه كاري نماید. مقايسه اثرات اين تمرينها پيش از و پس از مداخله اثرات معنا دار آماري را در كاهش نشانههاي ADHD گزارش شده در مقياس كانرز والدين نشان داد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.